Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
racked
U
چنگک جا لباسی
racked
U
بار بند
racked
U
جاکلاهی
racked
U
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked
U
شکنجه
racked
U
چرخ دنده دار
racked
U
عذاب دادن
racked
U
رنج بردن
racked
U
بشدت کشیدن
racked
U
دندانه دار کردن
racked
U
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racked
U
طاقچه
racked
U
قفسه
racked
U
توری مشبک اشغال گیر
racked
U
ردیف
racked
U
قفسه مهمات و وسایل
racked
U
طاقچه مقر
racked
U
میله دندانه دار
racked
U
قطاع دندانه دار
racked
U
اشغال گیر
racked
U
به هم بستن
racked
U
چهارنعل کوتاه
racked
U
شکنجه کردن
racked
U
خون مستاجررا در شیشه کردن
racked
U
چارچوب
racked
U
میله رنده
racked
U
سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racked
U
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
racked with pain
U
شکنجه کردن
racked with pain
U
نسق کردن اندامهای
racked with pain
U
کشیدن معذب داشتن
I racked ( cudgeled ) my brain to find a solution .
U
به مغزم فشارآوردم تا راه حلی پیدا کنم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com