Perdic | quasi public | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	quasi public U	نیمه دولتی
	quasi public U	نیمه عمومی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	quasi public company U	شرکت نیمه دولتی
Other Matches

	quasi- U	مشابه یا تقریباگ همان
	quasi- U	که نشان دهنده تعداد دستورات است
	quasi U	شبه
	quasi U	بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
	quasi need U	شبه نیاز
	quasi- U	برچسب
	quasi U	مشابه
	quasi U	شبیه
	quasi contract U	شبه عقد
	quasi entail U	حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
	quasi concave U	نیمه مقعر
	quasi elliptic U	شبه بیضی
	quasi contract U	شبه قرارداد
	quasi contract U	عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
	quasi private U	نیمه خصوصی
	quasi historical U	نیم تاریخی
	quasi instruction U	شبه دستورالعمل
	quasi intentional U	شبه عمد
	that was a quasi war U	جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
	quasi easement U	حق شبیه به حق ارتفاق
	quasi deposit U	شبه سپرده
	quasi cyclic U	شبه حلقهای
	quasi crystal U	شبه بلور
	quasi convex U	نیمه محدب
	quasi convex U	شبه محدب
	quasi commercial U	نیمه بازرگانی
	quasi commercial U	شبه بازرگانی
	quasi rent U	شبه اجاره
	quasi private U	شبه خصوصی
	quasi predicate U	فعل غیرمسندی
	quasi predicate U	شبه مسند
	quasi particle U	شبه ذره
	quasi molecule U	شبه مولکول
	quasi judicial U	شبه قضایی
	quasi inverse U	شبه وارون
	quasi random U	شبه تصادفی
	quasi concave U	شبه مقعر
	quasi steady U	جریان نیمه ارام
	quasi money U	شبه پول
	quasi adverb U	صفت قیدنما
	quasi atom U	شبه اتم
	quasi linear equation U	معادله شبه خطی
	quasi intentional homocide U	قتل شبه عمد
	quasi concave function U	تابع شبه مقعر
	quasi elastic force U	نیروی شبه کشسان
	quasi experimental designs U	طرحهای شبه ازمایشی
	quasi stationary state U	شبه حالت ایستاده
	quasi smooth flow U	جریان نیمه ارام یا شبه ارام
	quasi convex function U	تابع نیمه محدب
	quasi convex function U	تابع شبه محدب
	quasi concave function U	تابع نیمه مقعر
	quasi free electron theory U	نظریه الکترون شبه ازاد
	quasi stable elementry particle U	ذره شبه پایدار
	quasi stable elementry particle U	ذزه نیم پایدار
	public a U	وکیل عمومی
	public d. U	زمین خالصه
	public U	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
	in public U	علنی
	in public U	علنا"
	public U	اجتماعی
	public U	عموم
	public U	عامه اشکار
	public U	مردم
	public U	عامه
	public U	همگانی
	public U	ملی
	public U	سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
	public U	رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
	public U	روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
	public U	همگانی ملی
	public U	عمومی
	the public U	عامه
	the public U	عموم مردم
	public U	همگان
	public U	متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
	public U	ملت
	public service U	استخدام دولتی
	public services U	خدمات عمومی
	public spiritedness U	خیر خواهی مردم
	public spiritedly U	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
	public spirited U	دارای روحیه اجتماعی
	public spirit U	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
	public sale U	حراج
	public services U	بریات عمومیه
	public ship U	کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
	public ship U	ناو دولتی
	public session U	جلسه علنی
	public mischief U	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
	public ownership U	مالکیت عمومی
	public order U	نظم عمومی
	public network U	شبکه عمومی
	public morals U	اخلاق حسنه
	public monopoly U	انحصار دولتی
	public mischief U	جرم علیه جامعه
	public meeting U	اجتماع
	public meeting U	تجمع
	public life U	زندگی سیاسی
	public library U	کتابخانه عمومی
	public ownership U	مالکیت دولتی
	public service U	خدمت بجامعه
	public servant U	کارمنددولت
	public servant U	مستخدم عمومی
	public servant U	خادم ملت
	public servant U	مستخدم دولت
	public sale U	مزایده
	public road U	شارع عام
	public property U	مال عمومی
	public policy U	سیاست عمومی
	public place U	مکان عمومی
	public place U	محل عمومی
	public life U	زندگی در سیاست
	public spiritedness U	خیرخواهی عموم
	public convenience U	توالتعمومی
	public enterprise U	مدیریتومالکیتعمومی
	public holiday U	تعطیلیعمومیورسمی
	public notice U	آگهی به مردم
	public ownership U	ملک خالصه
	public domain U	ملک خالصه
	public bar U	اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
	general public U	عامهمردم
	the public are hereby notified U	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
	the public purse U	خزانه ملی
	the public voice U	ارا
	the public voice U	عمومی
	to make public U	اشکار یا علنی کردن
	to make public U	فاش کردن
	to make public U	افشا کردن
	public garden U	باغچهعمودی
	public ownership U	خالصه دولتی
	public utilities U	برق و ...
	public utilities U	خدمات عمومی مانند اب
	public utilities U	تسهیلات عمومی
	public trial U	دادرسی علنی
	public treasury U	بیت المال
	public traffic U	رفت و امد همگانی
	public submission U	مناقصه رسمی
	public spiritedness U	میهن پرستی
	public utility U	کار عام المنفعه
	public utility U	عام المنفعه
	public domain U	خالصه دولتی
	public ownership U	مالکیت دولتی
	public domain U	مالکیت دولتی
	public baths U	استخر عمومی
	public warehouse U	انبار عمومی
	the american public U	مردم امریکا
	open to the public U	علنی
	public welfare U	رفاه عمومی
	for the public good U	برای خیر عموم
	endowments to the public U	اوقاف عامه
	public prosector U	مدعی العموم
	public prosector U	دادستان
	public defender U	وکیل تسخیری
	public works U	کارهای ساختمانی همگانی
	public works U	فواید عامه
	public works U	تاسیسات عام المنفعه
	public school U	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
	public servants U	مامورین دولتی
	public houses U	کاروانسرا
	in the public view U	در ملاء عام
	open to the public U	واضح درنظر عموم
	open to the public U	اشکار در نزد همه
	of public utility U	عام المنفعه
	notary public U	سردفتر اسناد رسمی
	notary public U	دفتر ثبت
	notary public U	صاحب محضر
	notary public U	دفتر اسناد رسمی
	notify the public U	به اطلاع عموم رساندن
	public works U	امورعام المنفعه
	in the sight of the public U	در ملاء عام
	in the sight of the public U	در انظار عمومی
	public relations U	روابط عمومی
	public house U	مهمانخانه
	public house U	کاروانسرا
	public prosecutors U	مدعی العموم
	public prosecutors U	دادستان
	public prosecutor U	مدعی العموم
	public prosecutor U	دادستان
	public corporation U	شرکت سهامی عام
	public company U	شرکت سهامی عام
	public companies U	شرکت سهامی عام
	public-spirited U	میهن پرست
	public house U	میخانه
	public houses U	مهمانخانه
	public houses U	میخانه
	public opinion U	افکار عمومی
	public nuisances U	مزاحمت عمومی
	public nuisances U	unisance
	public nuisance U	مزاحمت عمومی
	public nuisance U	unisance
	public sector U	بخش دولتی
	public sector U	بخش عمومی
	public schools U	مدارس دولتی
	public schools U	مدارس عمومی
	public-spirited U	خیرخواه مردم
	open to the public U	برملا
	public disclosure U	تشهیر
	public goods U	کالاهای عمومی
	public good U	کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
	public finance U	مالیه عمومی
	public facilities U	تسهیلات عمومی