English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quasi experimental designs U طرحهای شبه ازمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
experimental U ازمایشی
experimental U ازمایشگاهی خطای ازمایش
experimental U عملی
experimental U به طورازمایشی
experimental U تجربی
experimental extinction U خاموشی ازمایشی
experimental error U خطای ازمایشی
experimental design U طرح ازمایش
experimental data U دادههای ازمایشی
experimental data U دادههای تجربی
experimental control U کنترل ازمایشی
experimental group U گروه ازمایشی
experimental neurosis U روان رنجوری ازمایشی
experimental probability U احتمال تجربی
experimental method U روش ازمایشی
Experimental architecture U معماری تجربی
experimental archaeology U باستان شناسی آزمایشی
experimental variable U متغیر ازمایشی
experimental psychology U روانشناسی ازمایشی
experimental probability U احتمال ازمایشی
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
designs U نقشه کشیدن
designs U پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
designs U پروژه طرح
designs U نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
designs U طراحی محصولات
designs U مشخصاتی برای طراحی یک محصول
designs U مشابه 2979
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
designs U طرح کردن
designs U : طرح کردن
designs U طرح و محاسبه
designs U طرح
designs U طراحی
designs U مقصود
designs U خیال
designs U تدبیر قصد
designs U زمینه
designs U نقشه
designs U :طرح
designs U تخصیص دادن
designs U قصدکردن
designs U ساخت
designs U مدل
designs U طرح ریزی کردن
designs U عمد
designs U قصد کردن تعمد
designs U نیت
designs U قصد
designs U نقش نگار
designs U طراحی کردن
prity to any one's designs U اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
quasi U شبیه
quasi U مشابه
quasi U بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
quasi U شبه
quasi need U شبه نیاز
quasi- U برچسب
quasi- U که نشان دهنده تعداد دستورات است
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
quasi contract U شبه عقد
quasi cyclic U شبه حلقهای
quasi instruction U شبه دستورالعمل
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi concave U نیمه مقعر
quasi convex U شبه محدب
quasi historical U نیم تاریخی
that was a quasi war U جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
quasi entail U حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
quasi elliptic U شبه بیضی
quasi concave U شبه مقعر
quasi easement U حق شبیه به حق ارتفاق
quasi deposit U شبه سپرده
quasi crystal U شبه بلور
quasi convex U نیمه محدب
quasi intentional U شبه عمد
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi commercial U شبه بازرگانی
quasi public U نیمه عمومی
quasi public U نیمه دولتی
quasi private U نیمه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
quasi predicate U فعل غیرمسندی
quasi predicate U شبه مسند
quasi particle U شبه ذره
quasi molecule U شبه مولکول
quasi judicial U شبه قضایی
quasi inverse U شبه وارون
quasi money U شبه پول
quasi random U شبه تصادفی
quasi rent U شبه اجاره
quasi atom U شبه اتم
quasi adverb U صفت قیدنما
quasi steady U جریان نیمه ارام
Rather than simply modifying existing designs she searches for new solutions. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
quasi smooth flow U جریان نیمه ارام یا شبه ارام
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
quasi concave function U تابع شبه مقعر
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
quasi linear equation U معادله شبه خطی
quasi intentional homocide U قتل شبه عمد
quasi convex function U تابع نیمه محدب
quasi convex function U تابع شبه محدب
quasi stationary state U شبه حالت ایستاده
quasi elastic force U نیروی شبه کشسان
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
quasi stable elementry particle U ذزه نیم پایدار
quasi stable elementry particle U ذره شبه پایدار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com