English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
session U جلسه
in session U منعقد
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session U دوره انعقاد اجلاس
session U دوره
session U دوره تحصیلی
session U نشست
session U مجلس
special session U نشست ویژه
parliamentary session U دوره اجلاسیه مجلس
petty session U دادگاه سیار
court session U جلسه دادگاه
jam session U اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
bull session U جلسه محاوره ومرور
designating a session U اجلاسیه
holding a session U اجلاس
special session U نشست فوق العاده
private session U جلسه غیر علنی
public session U جلسه علنی
session musician U موزیسینیکهمتعلقبهگروهخاصینیست
to hold a session U جلسه منعقد کردن
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
photo session U مدتزمانیکهخبرنگارانفرصتدارندازفردیعکسبیندازند
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
the house went into secret session U تشکیل داد
to ask for quarter U امان خواستن
to ask for quarter U زنهارخواستن
to ask for quarter U بخشش طلبیدن
to ask for quarter U دخیل شدن
last quarter U تربیع دوم
on the quarter U در جهت پاشنه ناو
three-quarter U سه چهارم
three-quarter U سه ربع
first quarter U تربیع اول
quarter U زنهار
quarter U زنهار دادن
quarter U پناه بردن به
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
quarter U بخش ربعی
quarter U محله
quarter U اقامتگاه
quarter U مدت سه ماه برزن
quarter U ربع
quarter U یک چارک چهارک
quarter U یک چهارم
quarter U کوی بخش
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
quarter U چهار یک
quarter U چارک
quarter U برزن
quarter [year] U سه ماه
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
quarter [year] U دوره سه ماهه
three-quarter coat U کتسهربع
to cry quarter U فریادامان یادخیل زدن
to give quarter U زنهاردادن
to give quarter U امان دادن
turing this quarter U در این سه ماهه
nose of the quarter U دماغهیکچهارمی
three-quarter sleeve U آستینسهربع
quarter-deck U ربععرشه
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter deck U پاشنه
quarter day U موعدپرداخت
quarter day U روز پرداخت قسط
quarter brick U کلوک
quarter boom U تیرک پاشنه
quarter boom U بوم پاشنه
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
four quarter hold U ایپون
four quarter hold U ضربه فنی
admiral's quarter U بخش سرفرماندهی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
quarter horse U اسب کوتاه وپر طاقت
quarter staff U نیزه چوبی
quarter sessions U دادگاه استینافی
quarter phase U دو فاز
residental quarter U منطقه مسکونی
quarter of an hour U یک چهارم سده
quarter note U نت یک چهارم
quarter moon U تربیع
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
quarter hour U ربع ساعت
quarter hour U پانزده دقیقه
quarter horse U اسب پرتحمل
quarter wind U باد موافق
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
open quarter wave line U خط ربع موج باز
shorted quarter wave line U خط ربع موج بسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com