Perdic | public works | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	public works U	تاسیسات عام المنفعه
	public works U	امورعام المنفعه
	public works U	فواید عامه
	public works U	کارهای ساختمانی همگانی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	mintster of public works U	وزیر فوائدعامه
	mintster of public works U	وزیرکارهای عمومی
Other Matches

	if it works U	اگر بشه
	he works better U	او بهتر کار میکند
	if it works U	اگر این کار با موفقیت انجام شود
	works U	کارخانه
	ex works U	یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
	in the works <idiom> U	درتدارک
	ex works U	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
	brick works U	اجر سازی
	brick works U	اجر پزی
	dye works U	کارخانه رنگ سازی
	emergency works U	کارهای اضطراری
	works superintendent U	مدیر کارخانه
	works of art U	اثرهنری
	works of art U	کار هنری
	apple works U	اپل ورکس
	works inspector U	بازرس کارگاه
	works inspector U	بازرس کارخانه
	He always works best under pressure . U	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
	shoot the works <idiom> U	از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
	sewage works U	استفادهازفاضلاببهعنوانکود
	He works as engineer. U	او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
	civil works U	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
	clerk of the works U	سرکارساختمانی
	clerk of the works U	استادکار
	Construction works . U	عملیات ساختمانی
	engineering works U	کارخانه ماشین سازی
	lime works U	اهکپزی
	poetical works U	اثار شعری
	salt works U	کارخانه نمک سازی
	incidental works U	کارهای اتفاقی
	lead works U	کارخانه سرب گدازی
	poetical works U	دیوان شعر
	microsoft works U	مایکروسافت ورکس
	miscellaneous works U	کارهای مختلف
	plaster works U	گچکاری
	plaster works U	گچبری
	poetical works U	اثارمنظوم
	preliminary works U	کارهای مقدماتی
	gas works U	کارخانه گاز
	sewage works {sg} U	تصفیه خانه فاضلاب
	temporary works U	کارهای موقت
	gas works U	کارخانه تولید گاز
	road works ahead U	جادهدردستاحداثاست
	He works in the production section . U	درقسمت تولید کار می کند
	civil engineering works U	بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
	balance earth works U	یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
	iron and steel works U	ذوی اهن و فولاد
	gas works tar U	قطران کارخانه گاز
	The works include 4 volumes. U	این کتاب چهار جلد است.
	A series of city improvement works. U	یکرشته کارهای عمرانی شهری
	He works day and night (round the clock). U	روز وشب کارمی کند
	public a U	وکیل عمومی
	the public U	عامه
	in public U	علنا"
	in public U	علنی
	the public U	عموم مردم
	public d. U	زمین خالصه
	public U	همگان
	public U	همگانی
	public U	عامه اشکار
	public U	عامه
	public U	عمومی
	public U	ملی
	public U	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
	public U	سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
	public U	متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
	public U	ملت
	public U	روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
	public U	عموم
	public U	مردم
	public U	اجتماعی
	public U	همگانی ملی
	public U	رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
	public service U	استخدام دولتی
	public services U	خدمات عمومی
	public warehouse U	انبار عمومی
	public servant U	خادم ملت
	public service U	خدمت بجامعه
	public servant U	کارمنددولت
	public property U	مال عمومی
	public road U	شارع عام
	public servant U	مستخدم عمومی
	public sale U	مزایده
	public servant U	مستخدم دولت
	public sale U	حراج
	public policy U	سیاست عمومی
	public life U	زندگی سیاسی
	public life U	زندگی در سیاست
	public library U	کتابخانه عمومی
	public law U	حقوق بین المللی عمومی
	public law U	حقوق عمومی
	public interests U	مصالح عامه
	public interest U	منافع عامه
	public interest U	نفع عمومی
	public interest U	منافع عمومی
	public instractions U	معارف
	public meeting U	تجمع
	public meeting U	اجتماع
	public place U	مکان عمومی
	public institutions U	نهادهای دولتی
	public place U	محل عمومی
	public ownership U	مالکیت دولتی
	public ownership U	مالکیت عمومی
	public order U	نظم عمومی
	public morals U	اخلاق حسنه
	public monopoly U	انحصار دولتی
	public mischief U	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
	public mischief U	جرم علیه جامعه
	public instractions U	تعلیمات همگانی
	public garden U	باغچهعمودی
	the public purse U	خزانه ملی
	public ownership U	ملک خالصه
	the public are hereby notified U	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
	public domain U	ملک خالصه
	public ownership U	خالصه دولتی
	public domain U	خالصه دولتی
	public ownership U	مالکیت دولتی
	public domain U	مالکیت دولتی
	the public voice U	ارا
	the public voice U	عمومی
	general public U	عامهمردم
	public bar U	اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
	public convenience U	توالتعمومی
	public enterprise U	مدیریتومالکیتعمومی
	public holiday U	تعطیلیعمومیورسمی
	public notice U	آگهی به مردم
	to make public U	افشا کردن
	to make public U	فاش کردن
	to make public U	اشکار یا علنی کردن
	public baths U	استخر عمومی
	the american public U	مردم امریکا
	public spiritedness U	میهن پرستی
	public spiritedness U	خیرخواهی عموم
	public spiritedness U	خیر خواهی مردم
	public spiritedly U	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
	public spirited U	دارای روحیه اجتماعی
	public spirit U	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
	public ship U	کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
	public ship U	ناو دولتی
	public session U	جلسه علنی
	public submission U	مناقصه رسمی
	public traffic U	رفت و امد همگانی
	quasi public U	نیمه عمومی
	quasi public U	نیمه دولتی
	public utility U	عام المنفعه
	public utility U	کار عام المنفعه
	public utilities U	خدمات عمومی مانند اب
	public utilities U	تسهیلات عمومی
	public trial U	دادرسی علنی
	public treasury U	بیت المال
	public services U	بریات عمومیه
	public institutions U	موسسات عمومی
	open to the public U	واضح درنظر عموم
	public prosecutors U	دادستان
	in the sight of the public U	در ملاء عام
	in the sight of the public U	در انظار عمومی
	public prosecutors U	مدعی العموم
	public house U	کاروانسرا
	in the public view U	در ملاء عام
	public house U	مهمانخانه
	public servants U	مامورین دولتی
	public welfare U	رفاه عمومی
	public prosecutor U	مدعی العموم
	notify the public U	به اطلاع عموم رساندن
	open to the public U	اشکار در نزد همه
	public prosecutor U	دادستان
	notary public U	دفتر اسناد رسمی
	public network U	شبکه عمومی
	of public utility U	عام المنفعه
	notary public U	سردفتر اسناد رسمی
	notary public U	دفتر ثبت
	notary public U	صاحب محضر
	for the public good U	برای خیر عموم
	endowments to the public U	اوقاف عامه
	public house U	میخانه
	public relations U	روابط عمومی
	public opinion U	افکار عمومی
	public nuisances U	مزاحمت عمومی
	public nuisances U	unisance
	public nuisance U	مزاحمت عمومی
	public sector U	بخش دولتی
	public sector U	بخش عمومی
	public prosector U	مدعی العموم
	public prosector U	دادستان
	public houses U	کاروانسرا
	public houses U	مهمانخانه
	public defender U	وکیل تسخیری
	public houses U	میخانه
	public schools U	مدارس عمومی
	public schools U	مدارس دولتی
	public school U	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
	public nuisance U	unisance
	open to the public U	علنی
	public information U	اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
	public employees U	کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
	public utilities U	برق و ...
	public domain U	خالصه
	public domain U	زمین خالصه
	public domain U	خط مشی عمومی
	public domain U	ملک خالصه