English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public sector U بخش عمومی
public sector U بخش دولتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector U بخش
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector U منطقه
sector U ناحیه
sector U قطاع
sector U خط کش ریاضی ناحیه
sector U جزء تقسیم کردن
sector U محله
sector U منطقه واگذاری
sector U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector U تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector U قسمتی ازجبهه
sector U قطاع دایره
sector U تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
sub sector U بخش فرعی
sub sector U زیربخش
bad sector U قطاع خراب
defense sector U منطقه پدافندی
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
service sector U بخش خدمات
traditional sector U بخش سنتی
soft sector U علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
teritiary sector U بخش ثالثه
teritiary sector U بخش سوم
spherical sector U قطاع کروی
nonformal sector U بخش غیر رسمی
agricultural sector U بخش کشاورزی
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
bad sector U شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector U قطاع بد
sector of search U منطقه تجسس رادار
sector of search U منطقه مراقبت رادار
infrastructural sector U بخش زیربنائی
main sector U بخش اصلی
real sector U بخش متغیرهای حقیقی
modern sector U بخش نوین
modern sector U بخش جدید
monetary sector U بخش پولی
nonmonetary sector U بخش غیر پولی
observation sector U قطاع دیدبانی
observing sector U قطاع دیدبانی
observing sector U منطقه دیدبانی
informal sector U بخش غیر رسمی
sector addressing U نشانی دهی قطاعی
sector commander U فرمانده ناحیه
disk sector U قطاع دیسک
real sector U بخش واقعی
disk sector U بخش دیسک
sector of search U منطقه کاوش
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of fire U منطقه اتش
sector of a sphere U اکلیل کروی
government sector U بخش دولتی
hard sector U قطاع سخت افزاری
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
productive sector U بخش تولیدی
private sector U بخش خصوصی
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
two sector model U الگوی دو بخشی
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
steering worm sector U تاج فرمان
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
sector interleave factor U عامل جاگذاری قطاع
steering worm sector U چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
worm and sector sleering U چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
fire support sector U منطقه پشتیبانی اتش
public U ملت
in public U علنا"
in public U علنی
public U سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public U رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public U عمومی
public U همگانی ملی
public U اجتماعی
public U عموم
public a U وکیل عمومی
public U عامه اشکار
public U مردم
public d. U زمین خالصه
public U همگانی
public U عامه
public U آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public U همگان
public U ملی
the public U عموم مردم
the public U عامه
public property U مال عمومی
public road U شارع عام
public sale U حراج
public sale U مزایده
public servant U مستخدم دولت
public servant U خادم ملت
public servant U مستخدم عمومی
public servant U کارمنددولت
public service U خدمت بجامعه
public interest U منافع عامه
public session U جلسه علنی
public services U بریات عمومیه
public services U خدمات عمومی
public service U استخدام دولتی
public instractions U تعلیمات همگانی
public instractions U معارف
public interest U منافع عمومی
public interest U نفع عمومی
public policy U سیاست عمومی
public law U حقوق عمومی
public monopoly U انحصار دولتی
public morals U اخلاق حسنه
public network U شبکه عمومی
public order U نظم عمومی
public place U محل عمومی
public ownership U مالکیت دولتی
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public mischief U جرم علیه جامعه
public life U زندگی در سیاست
public law U حقوق بین المللی عمومی
public library U کتابخانه عمومی
public life U زندگی سیاسی
public meeting U تجمع
public ownership U مالکیت عمومی
public interests U مصالح عامه
public meeting U اجتماع
public place U مکان عمومی
public ship U ناو دولتی
to make public U افشا کردن
public holiday U تعطیلیعمومیورسمی
public notice U آگهی به مردم
public ownership U ملک خالصه
public domain U ملک خالصه
public ownership U خالصه دولتی
public domain U خالصه دولتی
public enterprise U مدیریتومالکیتعمومی
public convenience U توالتعمومی
public bar U اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
to make public U فاش کردن
to make public U اشکار یا علنی کردن
public garden U باغچهعمودی
the public voice U عمومی
the public voice U ارا
the public purse U خزانه ملی
the public are hereby notified U بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
the american public U مردم امریکا
general public U عامهمردم
public ownership U مالکیت دولتی
public domain U مالکیت دولتی
public baths U استخر عمومی
public treasury U بیت المال
public traffic U رفت و امد همگانی
public submission U مناقصه رسمی
public spiritedness U میهن پرستی
public spiritedness U خیرخواهی عموم
public spiritedness U خیر خواهی مردم
public spiritedly U ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spirited U دارای روحیه اجتماعی
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public trial U دادرسی علنی
public utilities U تسهیلات عمومی
public utilities U خدمات عمومی مانند اب
quasi public U نیمه عمومی
quasi public U نیمه دولتی
public warehouse U انبار عمومی
public utility U عام المنفعه
public utility U کار عام المنفعه
public utilities U برق و ...
public ship U کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public works U فواید عامه
for the public good U برای خیر عموم
endowments to the public U اوقاف عامه
public prosector U مدعی العموم
public prosector U دادستان
public defender U وکیل تسخیری
public works U کارهای ساختمانی همگانی
public works U امورعام المنفعه
public works U تاسیسات عام المنفعه
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
public welfare U رفاه عمومی
public servants U مامورین دولتی
of public utility U عام المنفعه
notary public U سردفتر اسناد رسمی
notary public U دفتر ثبت
notary public U صاحب محضر
notary public U دفتر اسناد رسمی
notify the public U به اطلاع عموم رساندن
public companies U شرکت سهامی عام
in the sight of the public U در ملاء عام
in the sight of the public U در انظار عمومی
in the public view U در ملاء عام
public relations U روابط عمومی
public house U مهمانخانه
public house U کاروانسرا
public prosecutors U مدعی العموم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com