Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
public policy
U
سیاست عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
policy
U
خط مشی سیاستمداری
policy
U
مصلحت اندیشی
policy
U
کاردانی
policy
U
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
policy
U
خط مشی
policy
U
رویه
policy
U
خط مشی روش
policy
U
بیمه نامه
policy
U
تدبیر
policy
U
سیاست
policy
U
اداره یاحکومت کردن
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
policy
U
مسلک سیاست
policy makers
U
سیاست گذاران
policy objectives
U
اهداف سیاستی
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
policy objectives
U
اهداف موردنظر
blanket policy
U
بیمه نامه کلی
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
ostrich policy
U
رویه کبک
income policy
U
سیاست درامدی
development policy
U
سیاست توسعه
policy implication
U
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication
U
کابرد سیاستی
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
blanket policy
U
بیمه نامه جامع
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
outward looking policy
U
سیاست برون نگر
ostrich policy
U
سیاست خود فریبی
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
policy book
U
پرونده خط مشیها
policy book
U
کتاب روشها
policy dilemma
U
معمای سیاستی
policy dilemma
U
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy file
U
پرونده خط مشیها و دستورات
bearer policy
U
بیمه نامه بدون نام
policy holder
U
دارنده بیمه
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
foreign policy
U
سیاست خارجی
foreign policy
U
خط مشی عمل خارجی
monetary policy
U
سیاست پولی
health policy
U
سیاست بهداشتی
honesty is the best policy
U
عین مصلحت در راستی ودرستی است
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
land policy
U
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
national policy
U
خط مشی ملی
floating policy
U
بیمه نامه متغیر
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
economic policy
U
سیاست اقتصادی
employment policy
U
سیاست اشتغال
open policy
U
بیمه نامه باز
national policy
U
سیاست ملی
evacuation policy
U
روش تخلیه پزشکی
evacuation policy
U
خط مشی اخراجات پزشکی
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
financial policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
the policy of the government
U
سیاست دولت
policy-making
U
سیاست گذاری
insurance policy
U
قرارداد بیمه
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
insurance policy
U
بیمه نامه
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
policy making
U
سیاست گذاری
stop go policy
U
سیاست تثبیت
to u. a policy of insurance
U
رابکسی دادن
the policy of the government
U
رویه دولت
tax policy
U
سیاست مالیاتی
take out an insurance policy
U
قرارداد بیمه را منعقد کردن
time policy
U
بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy
U
رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance
U
سند بیمه
stop go policy
U
توسعه
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
voyage policy
U
بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy
U
سیاست دستمزد
policy of pandering
U
سیاست خودشیرین بودن
valued policy
U
بیمه نامه با ارزش معین
pricing policy
U
سیاست قیمت گذاری
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
social policy
U
سیاست اجتماعی
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
wagering policy
U
بیمه قماری
endowment policy
U
بیمهی عمر
insurance policy
U
سند بیمه
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy options
U
انتخابهای سیاستی
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
easy money policy
U
سیاست گشایش پول
expansionary fiscal policy
U
سیاست مالی انبساطی
decision making policy
U
سیاست تصمیم گیری
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
The policy of balance of power.
U
سیاست موازنه قدرت
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
scorched-earth policy
U
نابودکردنوازبینبردن
discretionary fiscal policy
U
سیاست مالی اختیاری
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
austere fiscal policy
U
سیاست مالی مضیق
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
all risk insurance policy
U
بیمه نامه تمام خطر
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
agricultural price policy
U
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
active fiscal policy
U
منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy
U
سیاست مالی فعال
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
begger my neighbour policy
U
سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
the open door policy
U
سیاست دروازههای باز
open door policy
U
سیاست درهای باز
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
restrictive fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
contractionary fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
comprehensive insurance policy
U
بیمه نامه جامع
compensatory fiscal policy
U
سیاستهای مالی ترمیمی
insured, policy holder
U
بیمه شده
passive fiscal policy
U
سیاست مالی غیر فعال
He sought, if without much success, a social policy.
U
او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
public d.
U
زمین خالصه
public
U
همگان
the public
U
عامه
the public
U
عموم مردم
public a
U
وکیل عمومی
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public
U
مردم
public
U
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public
U
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public
U
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public
U
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public
U
عمومی
public
U
همگانی ملی
public
U
همگانی
public
U
اجتماعی
public
U
ملت
public
U
عامه اشکار
public
U
عموم
in public
U
علنا"
public
U
عامه
in public
U
علنی
public
U
ملی
public servant
U
خادم ملت
public schools
U
مدارس دولتی
public servant
U
مستخدم دولت
public sale
U
مزایده
public sale
U
حراج
public servant
U
مستخدم عمومی
public road
U
شارع عام
public property
U
مال عمومی
public servant
U
کارمنددولت
public service
U
خدمت بجامعه
public spirit
U
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public ship
U
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public ship
U
ناو دولتی
public session
U
جلسه علنی
public services
U
بریات عمومیه
public services
U
خدمات عمومی
public service
U
استخدام دولتی
public spirited
U
دارای روحیه اجتماعی
public place
U
مکان عمومی
public meeting
U
اجتماع
public meeting
U
تجمع
public life
U
زندگی سیاسی
public life
U
زندگی در سیاست
public library
U
کتابخانه عمومی
public law
U
حقوق بین المللی عمومی
public law
U
حقوق عمومی
public mischief
U
جرم علیه جامعه
public mischief
U
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public place
U
محل عمومی
public ownership
U
مالکیت دولتی
public order
U
نظم عمومی
public network
U
شبکه عمومی
public morals
U
اخلاق حسنه
public monopoly
U
انحصار دولتی
public interests
U
مصالح عامه
public bar
U
اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
the public are hereby notified
U
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
public convenience
U
توالتعمومی
public companies
U
شرکت سهامی عام
public company
U
شرکت سهامی عام
public corporation
U
شرکت سهامی عام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com