English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psychological environment U محیط روانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychological U روانشناختی
psychological U عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
psychological U روانی
psychological test U ازمون روانی
psychological space U فضای روانی
psychological warfare U جنگ روانی
physical psychological U تنی- روانی
physical psychological U جسمی- روانی
psychological scale U مقیاس روانی
psychological moment U سربزنگاه
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
psychological make up U تصور باطنی
psychological make up U نمود ذهنی
psychological field U میدان روانی
psychological operations U عملیات روانی
psychological factors U عوامل روانی
psychological warfare U عملیات جنگ روانی
california psychological inventory U پرسشنامه روانی کالیفرنیا
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment U فراگیر
environment U محیط زیست
environment U پرگیر
environment U دور وبر
environment U احاطه
environment U اطراف
environment U محیط
environment U حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
environment U موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
environment architecture U معماری محیط
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
shelf environment U محیط کم عمق
shelf environment U کم ژرفگاه
terrestrial environment U وضع محیط زمین
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
environment architecture U معماری محوطه
mixed environment U محیط درهم
operational environment U محیط عملیاتی
operational environment U محیط فعالیت
living environment U محیط زنده
induced environment U محیط القایی
induced environment U محیط القا شده
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
environment division U یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
windowing environment U محیط پنجرهای
data base environment U محیط پایگاه داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com