English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
program development tools U ابزار توسعه برنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
development tools U ابزار توسعه
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
tools U مجموعه برنامههای کاربردی
tools U ابزار
tools U اسباب کار
tools U در سیستم کامپیوتری
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
pipe tools U وسایلپیپ
assembly tools U ابزار مونتاژ
types of tools U انواعابزار
precision tools U الات دقیق
machine tools U ابزار ماشینی
electrician's tools U ابزارسیمکشی
cleaning tools U ابزارتمیزکننده
drawing tools U خط و رسم آزاد است
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
pc tools deluxe U پی سی تولز دولوکس
drawing tools U مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
tools of research U وسایل تحقیقات
pneumatic tools U اسبابهای بادی
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
wooden modelling tools U ابزارچوبیفرم دهنده
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
A wise man avoids edged tools. <proverb> U آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development U کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
self development U پیشرفت نفس خود پیش برد
well development U توسعه و شستشوی چاه
self development U توسعه نفس
under development U دردست توسعه
development U توسعه
development U ترقی نمو
development U بسط
development U پیشرفت
development U فهور
development U ایجاد
development U رشد
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development U رشد پیشرفت
development U تکامل یافتن
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U گسترش
combat development U توسعه رزمی
development budget U بودجه عمرانی
child development U رشد کودک
eco development U بوم گسترش
eco development U بوم گسترد
uneven development U توسعه نامتوازن
economic development U توسعه اقتصادی
ecosystem development U گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
pole of development U قطب توسعه
phasess of development U مراحل توسعه
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
software development U توسعه نرم افزاری
social development U توسعه اجتماعی
sexual development U رشد جنسی
flank development U گسترش جناحی
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
development cost U هزینه توسعه در تولیدمحصول
development countries U کشورهای قابل توسعه
development order U دستور ساخت اماد
curriculum development U برنامه ریزی درسی
cultural development U توسعه فرهنگی
technical development U توسعه فنی
development plan U برنامه توسعه
development plan U طرح گسترش
development plan U طرح ارایش زمین
development planning U برنامه ریزی توسعه
top down development U توسعه از بالا به پایین
development system U سیستم توسعه یافته
development time U زمان توسعه
development order U دستوربهبود اماد
development bank U بانک توسعه
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
housing development U محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
internal development U توسعه داخلی
regional development U توسعه ناحیهای
recent development U بسط جدید
recent development U بسط تازه
inward looking development policies U سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
inward looking development policies U درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
land development U احیای اراضی
internal development U رشد داخلی
motor development U رشد حرکتی
design development U آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
manpower development U پرورش نیروی انسانی
recent development U فهورتازه
regional development U توسعه منطقهای
force development U برنامه تشکیل یکانها
pattern of development U الگوی توسعه
base development U ساختن پایگاه
base development U تهیه پایگاه
bank development U گسترش شبکه بانکی
development policy U سیاست توسعه
rural development U توسعه روستائی
mental development U رشد ذهنی
historical development U سیر تاریخی
historical development U توسعه تاریخی
research and development U تحقیق و توسعه
research and development U تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
microcomputer development system U سیستم توسعه ریزکامپیوتر
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
anti development policy U سیاست ضد توسعه
spike [in a curve/development etc.] U پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
bayley scale of infant development U مقیاس بیلی برای رشدکودکان
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
lincoln oseretsky development scale U رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
program U برنامه تهیه کردن
program U برنامه نوشتن
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program U برنامه دادن برنامه ریختن
program U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program U روش کار پروگرام
program U برنامه دستور
program U نقشه
program U برنامه دارکردن
program U دستور کار
program id U شناسنامه برنامه
program U برنامه
program U برنامه ریزی کردن
program U دستور
program section U بخش برنامه ها
program language U زبان برنامه نویسی
program interrupt U قطع برنامه
program specification U مشخصه برنامه
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program maintenance U نگهداشت برنامه
program run U رانش برنامه
program relocation U جابجایی برنامه
program maintenance U نگهداری برنامه
program specification U خصیصه برنامه
program segment U قطعه برنامه
program library U کتابخانه برنامه
program language U زبان برنامه
program library U کتابخانه برنامه ها
program section U بخش تهیه برنامه ها
program execution U اجرای برنامه
program schema U الگوی برنامه
program listing U سیاهه برنامه
program listing U لیست برنامه
program proving U اثبات برنامه
program manager U مدیر برنامه ها
program generator U تولیدکننده برنامه
program flow U گردش برنامه
program flow U روند برنامه
program of instruction U برنامه اموزش
program generator U برنامه ساز
program flowchart U روند نمای برنامه
program flowchart U نمودارگردش کار برنامه
program flowchart U نمودارگردشی برنامه
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program generator U برنامه زا
program generator U مولد برنامه
program interrupt U وقفه برنامه
program of instruction U برنامه تدریس
program product U فراورده برنامه
program product U محصول برنامه
program priority U اولویت برنامه
program manager U بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program module U واحد برنامه
program package U بسته برنامه
program overlay U جایگذاشت برنامه
program of targets U برنامه اماجها
program file U فایل برنامه
program of targets U برنامه هدفها
program switch U گزینه برنامه
program stack U پشته برنامه
program line U فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
troop program U برنامه تشکیل یکانها
transient program U برنامه گذرا
training program U برنامه اموزش
test program U برنامه ازماینده
target program U برنامه هدف
target program U برنامه مقصود
systems program U برنامه سیستم
system program U برنامه سیستم
support program U برنامه پشتیبانی
supervisory program U برنامه نافر
stored program U برنامه ذخیره شده
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
tutorial program U برنامه خوداموز
utilitu program U برنامه کمکی
auxiliary program U برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector U انتخابگربرنامه
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
weight program U تمرین وزنه برداری
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program U برنامه استفاده کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com