Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
durable
U
پایا
durable
U
دیرپای
durable
U
پایدار
durable
U
بادوام
durable
U
باودام
durable material
U
مواد با عمر زیاد
durable goods
U
کالاهای بادوام
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
producer
U
تولید کننده
producer
U
سازنده
producer
U
ژنراتور
producer
U
مولد
producer
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
producer
U
تولیدکننده
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer
U
تولید کننده مولد
producer
U
فراورگر
producer
U
فراور
producer's goods
U
مواد تولیدی
rational producer
U
تولید کننده منطقی
producer buyer
U
خریدار صنعتی
producer advertising
U
تبلیغ توسط سازنده
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
producer's risk
U
ریسک تولید کننده
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
producer goods
U
کالاهای تولیدی
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods
U
کالاهای مولد
producer advertising
U
تبلیغ محصولات صنعتی
the well was a bad producer
U
ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
producer console
U
کنسولتولید
technical producer
U
محصولاتتخصصی
technical producer monitor
U
صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
producer price index
U
شاخص قیمت تولیدی
equipment
U
ساز و برگ
equipment
U
اثاثه
equipment
U
اثاثیه
equipment
U
تجهیزات
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment
U
خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment
U
تجهیز
equipment
U
لوازم
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment
U
ساز وبرگ
equipment
U
دستگاه
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
radar equipment
U
تجهیزات رادار
output equipment
U
تجهیزات خروجی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
transfer equipment
U
تجهیزات
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
test equipment
U
وسایل ازمایش
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
technical equipment
U
تجهیزات فنی
table of equipment
U
جدول ساز و برگ
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
sonic equipment
U
وسایل اوازی
sonic equipment
U
وسایل اوایی
equipment compartment
U
کوپهتجهیزات
sampling equipment
U
دستگاه نمونه گیر
equipment lock
U
قفلتجهیزات
equipment rack
U
پایهوسایل
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
equipment bag
U
ساک دستی بازیگر
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment compatibility
U
همسازی تجهیزاتی
equipment failure
U
خرابی تجهیزاتی
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
control equipment
U
ابزار نظارت
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
ancillary equipment
U
وسیله جانبی
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
accessory equipment
U
وسایل یدکی
handling equipment
U
تجهیزات بار
equipment reserve
U
ذخیره تجهیزاتی
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
extra equipment
U
متعلقات ویژه
test equipment
U
دستگاه ازمایش لامپ
ancillary equipment
U
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment
U
equipment peripheral
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
error of measuring equipment
U
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
technical equipment compartment
U
قسمتوسایلتخصصی
airborne intercept equipment
U
وسایل استراق سمع هوابرد
automobile radio equipment
U
رادیوی اتومبیل
ground airport equipment
U
تجهیزاتزمینیهواپیما
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
t parameter equipment circuit
U
مدار معادل به صورت " T "
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
fired process equipment
U
دستگاه خشک کن شعلهای
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
heat treating equipment
U
تاسیسات عملیات حرارتی
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
image conversion equipment
U
دستگاه مبدل تصویر
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
concrete vibrating equipment
U
ویبراتور بتن
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
crushing and grinding equipment
U
دستگاههای خرد کننده
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
digital equipment corporation
U
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
mobile equipment pool
U
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
heating/air conditioning equipment
U
تهویه
high tension bridge equipment
U
دستگاه ازمایش فشار قوی
aviation life support equipment
U
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
heating/air conditioning equipment
U
وسائلگرمادهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com