Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
privilege frome arrest
U
مصونیت از توقیف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Frome behind.
U
از عقب
Frome the cardle to the grave.
U
زگهواره تا گور
A passage frome the book of gulistan.
U
عبارتی از کتاب گلستان
privilege
U
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
privilege
U
حق ویژه
privilege
U
مزیت
privilege
U
رجحان
privilege
U
امتیاز
privilege
U
مصونیت
privilege
U
بخشیدن
privilege
U
برتری
privilege
U
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
privilege
U
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
privilege
U
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
privilege
U
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
it is a privilege to see him
U
دیدن او نعمتی است
it is a privilege to see him
U
دیدن اویکنوع امتیازی است
privilege of parliament
U
مصونیت پارلمانی
privilege of paliament
U
مصونیت پارلمانی
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
field privilege
U
امتیاز فیلد
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
under arrest
U
تحت الحفظ
arrest
U
دستگیرکردن
arrest
U
دستگیری
arrest
U
حکم ضبط توقیف کردن
arrest
U
حکم توقیف
arrest
U
وقفه
arrest
U
بازداشت
arrest
U
جلوگیری کردن
arrest
U
توقیف کردن بازداشتن
arrest
U
توقیف
arrest
U
جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrest
U
ضبط کردن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
توقیف شخص
arrest
U
سد جلوگیری
arrest
U
جلوگیری از سقوط
arrest
U
دستگیر کردن
arrest
U
سد کردن
house arrest
U
بازداشت در خانه
cardiac arrest
U
توقف ناگهانی قلب
parol arrest
U
جلب شفاهی
arrest warrant
U
قرار توقیف
warrant as arrest
U
حکم توقیف
warrant as arrest
U
حکم بازداشت
arrest warrants
U
قرار توقیف
arbitrary arrest
U
توقیف غیر قانونی وخودسرانه
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
parol arrest
U
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
parol arrest
U
توقیف شفاهی
house arrest
U
توقیف در منزل
He went underground to avoid arrest.
U
او
[مرد]
خودش را غایم کرد تا دستگیرش نکنند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com