English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
Other Matches
branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای
private brench exchange switchboard U مرکز سوئیچینگ فرعی
branch U رسته
branch U دایره قسمت
branch U شعبه زدن
branch U تقسیم
branch U رشته
branch U شعبه
branch U شاخه
branch U شاخ
branch U فرع
branch U شعبه رشته
branch U بخش
branch U شاخه دراوردن
branch U انشعاب
branch U منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch U مشتق شدن
branch U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch U رشته ساقه
Y-branch U انشعابفرعی
branch U رشته [دانشی]
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
no branch U شغل بدون رسته
branch U [تیرک گوتیک در طاق]
branch U شاخه شاخه شدن
branch U شاخه [دانشی]
branch U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch U کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch U خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
in private U محرمانه
he is a private U او سرباز
he is a private U است
in private U در خلوت
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private U اعضاء تناسلی
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U پوشیده
private U شخصی
private U اختصاصی خصوصی
private U محرمانه
private U مستور سرباز
private U خصوصی
private U محرمانه سرجوخه
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U غیر دولتی
private U عادی
executive branch U officer line : syn
executive branch U فرماندهی
every branch of knowledge U هرشاخه ازعلوم
duty branch U رسته
duty branch U رسته خدمتی
double branch U چهارراهه
air branch U قسمت امور هوایی
descending branch U شاخه نزولی مسیر گلوله
grid branch U مدار شبکه
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
branch pipe U پنجه اگزوز
branch line U خط فرعی
branch line U شاخه
branch lines U شاخه
To cut off a branch . U شاخه ای را قطع کردن
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
artillery branch U رسته توپخانه
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
branch circuit U مدار انشعابی
branch address U نشانی انشعاب
branch cutter U اهن دهره
branch cutter U شاخه بر
branch depot U امادگاه رستهای
branch extension U اتصال شنت
branch extension U اتصال موازی فرعی
branch head U دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
basic branch U رسته اولیه
branch of a company U شعبه شرکت
branch office U شعبه
branch office U دفتر شعبه
branch switch U کلید
case branch U انشعاب شرطی
conditional branch U انشعاب شرطی
condeitional branch U انشعاب شرطی
branch cutout U فیوز انشعاب
service branch U انشعاب
root and branch U کاملا
root and branch U اساسا
root and branch U ازریشه
branch clip U گوشیپزشکی
unconditional branch U انشعاب غیر شرطی
branch duct U مجرایشاخهای
fruit branch U شاخهمیوه
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
olive branch U شاخ زیتون
olive branch U اولاد
branch lines U خط فرعی
private eye U کارآگاه خصوصی
private property U دارایی شخصی
deed under private U سند غیر مصدق
private eyes U کارآگاه خصوصی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
deed under private U سند عادی
private document U سند عادی
private motive U غرض شخصی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
without private motive U بی غرضانه
private road U شارع خاص
private saving U پس انداز خصوصی
private session U جلسه غیر علنی
private siding U سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private enterprises U موسسات خصوصی
private talk U گفتگوی محرمانه
private talk U صحبت خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private treaty U معامله خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private first class U سرباز یکم
private company U شرکت خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private first class U سربازیکم
A private car. U اتوموبیل شخصی
private debt U بدهی خصوصی
private decument U سند عادی
private decument U عقد عادی
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private deed U سند خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
private endowment U وقف خاص
private finance U مالیه خصوصی
private code U رمز محرمانه
private tuition U تدریس خصوصی
he wished to be private U میخواست تنهاباشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
private lessons U تدریس خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
private benefits U منافع خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
private line U خط خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private code U کد محرمانه
private institutions U موسسات خصوصی
private parts U شرمگاه
private detective U کاراگاه خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private school U مدرسه ملی
private schools U مدرسه ملی
private sector U بخش خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
Remove something root and branch. U چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
branch immaterial position U شغل همه رستهای
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
upper branch of meridian U نصف النهار برین
branch supply pipe U منبعشاخهای
branch return pipe U لولهبرگشتشاخهای
foam branch pipe U لوله کف ساز
branch material position U شغل سازمانی
branch material curriculum U برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
branch qualified officer U افسر متخصص رستهای
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
private member's bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
private member's bill U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
endowments to the private individuals U اوقاف خاصه
deed under private seal U سند عادی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
to give private lessons U درس خصوصی دادن
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
deed under private seal U سند غیر مصدق
deed under private signature U سند عادی
based on private motives U غرض امیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com