English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
prevention of discrimination sub commiss U کمیسیون فرعی جلوگیری ازتبعیض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prevention U ممانعت
prevention U منع
prevention U جلوگیری
prevention U پیشگیری
prevention U مانع رخ دادن چیزی شدن
fire prevention U اتش نشانی
shrinkage prevention U وسیله جلوگیری از جمع شدگی
measure of prevention U اقدام احتیاطی
accident prevention U پیشگیری از حوادث
measure of prevention U احتیاط کاری
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
accident prevention U جلوگیری از سانحه
hanging prevention U ممانعت از تعلیق
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
discrimination U افتراق
discrimination U تبعیض کردن
discrimination U تمیز
discrimination U تبعیض
discrimination U فرق گذاری
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
sensory discrimination U افتراق حسی
stimulus discrimination U تمیز محرک
stimulus discrimination U افتراق محرک
sex discrimination U تبعیض جنسی
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
unjust discrimination U تبعیض
unjust discrimination U تبعیض کردن
positive discrimination U رفتارتبعیضآمیز
sensory discrimination U تمیز حسی
rate discrimination U تبعیض نرخ
discrimination learning U یادگیری افتراقی
frequency discrimination U تشخیص فرکانس
discrimination index U شاخص افتراق
discrimination box U جعبه افتراق
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
price discrimination U تبعیض قیمت
racial discrimination U تبعیض نژادی
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
perfect price discrimination U تبعیض قیمت کامل
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com