English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planned U با برنامه
planned target U هدف طرح ریزی شده
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
planned chart U کروکی زمین
planned chart U نقشه کروکی
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
casual [not planned] <adj.> U شانسی
casual [not planned] <adj.> U اتفاقی
casual [not planned] <adj.> U تصادفی
planned target U اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
planned economy U اقتصاد برنامهای
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies U اقتصاد سنجیده
planned economies U اقتصاد بانقشه
planned economies U اقتصاد برنامهای
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد سنجیده
planned economy U اقتصاد بانقشه
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
centrally planned economy U اقتصاد متمرکز
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
saving U خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
saving U صرفه جویی
saving U پس انداز
saving U رستگار کننده پس انداز
saving U نجارت دهنده
saving account U حساب پس انداز
saving bank U بانک پس انداز
saving equation U معادله پس انداز
saving function U تابع پس انداز
saving function U صورت مقدار پس انداز درامدشخص
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
He is saving his money. U پولهایش راجمع می کند
saving grace U وجدان
face-saving U مراعات کنندهی فواهر
face-saving U آبرو نگهدار
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
theory of saving U نظریه پس انداز
saving your reverence U دورازجناب شما
saving ratio U نسبت پس انداز
saving motive U انگیزه پس انداز
saving rate U نرخ پس انداز
rate of saving U نرخ پس انداز
intended saving U پس انداز مورد انتظار
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
ex post saving U واقعی
compulsory saving U پس انداز اجباری
forced saving U پس انداز اجباری
ex post saving U پس انداز
ex ante saving U پیش بینی شده
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
labor saving U کاراندوز
aggregate saving U پس انداز کل
actual saving U پس انداز واقعی
private saving U پس انداز خصوصی
labour saving U کار کم کن رنج گاه
personal saving U پس انداز شخصی
permanent saving U پس انداز دائمی
net saving U پس انداز خالص
labour-saving U کار کم کن رنج گاه
negative saving U پس انداز منفی
national saving U پس انداز ملی
ex ante saving U پس انداز
capital saving technique U فن تولید سرمایه اندوز
energy saving bulb U حبابحافظانرژی
saving and loan associations U شرکتهای پس انداز و وام
net business saving U پس انداز خالص شرکتها
labor saving techinque U فن کاراندوز
labor saving devices U ابزارهای کاراندوز
wealth saving relationship U رابطه ثروت و پس انداز
daylight saving time U افزودن یک ساعت بر ساعات روز
daylight saving time U ساعت تابستانی
soil saving dam U سد محافظ خاک
Saving your presence . present company excepted . U بلانسبت شما !
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com