English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pilot plant U کارگاه نمونه
pilot plant U کارخانه نمونه
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pilot U راننده قایق روی یخ
pilot U ناخدا
pilot U زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilot U Teaching or InquiryLearning Programming یک زبان برنامه نویسی
pilot U زبان پایلوت
pilot U پیلوت
first pilot U سرخلبان سرملوان
co pilot U کمک خلبان
pilot U راننده
pilot U راهنمای ناوبری
pilot U ناوبری کردن
pilot U رهبر
pilot U لیدر
co-pilot U کمک خلبان
pilot U راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot U خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
pilot U پیلوت چراغ راهنما
pilot U رهبری کردن خلبانی کردن
pilot U راندن ازمایشی
first pilot U خلبان اول
pilot U خلبان
pilot master U سر راهنما
pilot lamp U لامپ پیلوت
pilot injection U تزریق مقدماتی
pilot lamp U لامپ خبر
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
pilot model U نمونه ازمایشی
pilot model U مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
pilot model U مدل ازمایشی
pilot motor U موتور کوچک
pilot officer U ستوان دوم هوایی
pilot house U پل فرماندهی
pilot house U اطاق سکان
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
one should not drop the pilot U شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
pilot charges U هزینههای راهنما
pilot ballon U بالون اکتشافی
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
pilot bearing U بلبرینگ کلاج
pilot bearing U بلبرینگ لغزنده
pilot book U direction sailing
pilot brush U زغال راهنما
pilot burner U چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
pilot burner U پیلوت
pilot cell U پیل راهنما
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
pilot lamp U لامپ کنترل
pilot production U تولید نمونه
paragliding pilot U خلبانپاراگلایدور
automatic pilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot U خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot U خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot U خلبان اتوماتیک
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
test pilot U خلبان ازمایش کننده هواپیما
pilot lights U پیلوت
pilot lights U شمعک
pilot rudder U تیغه سکان مانور ناو
pilot study U بررسی مقدماتی
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
pilot valve U سوپاپ تنظیم
pilot's trace U کالک راهنمای خلبان هواپیما
pilot's trace U کالک دستی خلبان
reference pilot U نمونه مرجع
pilot lights U افروزک
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
pilot gas tube U پیلوتلولهگاز
clutch pilot bearing U بلبرینگ کلاچ
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
pilot line production U تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
clutch pilot bearing U زغال کلاچ
f. plant U گیاه برگی یابرگ دار
to plant out U درفاصلههای معین کاشتن
in plant U رویان
in plant U درحال رویش درحال رشد
plant out U در فواصل معین کاشتن
to plant out U از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
plant out U نشا کردن
plant U غرس کردن
plant U تاسیسات
plant U ماشین
plant U گیاه
plant U کارگاه
plant U تجهیزات کارگاه
plant U محل کارخانه یا کارگاه
plant U ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plant U وسایل
plant U واحد صنعتی
plant U مستقر کردن
plant U در زمین قراردادن
plant U گیاه نهال
plant U رستنی
plant U نبات کارخانه
plant U ماشین الات کارخانه
plant U دستگاه
plant U کشت و زرع کردن نهال زدن
plant U کاشتن
plant U کارخانه
plant mixing U امیختن در کارخانه
plant louse U شته
refining plant U پالایشگاه
plant mix U مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
plant records U امار تجهیزات کارگاه
plant oneself U مستقر شدن
plant mixing U اختلاط در کارخانه
plant food U غذای گیاه
plant food U غذای گیاهی
power plant U دستگاه تولیدنیروی
power plant U کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant U مرکز تولید نیرو
power plant U دستگاه مولد نیرو
power plant U موتوربرق
plant louse U شپشه
power plant U نیروگاه موتور مولدنیرو
power plant U پیش راننده
power plant U نیروگاه برق
power plant U محرکه وسیله نقلیه
plant construction U ساختمان کارخانه
seed plant U گیاه تخم دار
seed plant U بذر گیاه
vinegar plant U بچه سرکه
xerophylus plant U گیاه خشک دوست
dressing plant U تاسیسات تهیه سنگ معدن
lubricants plant U گیاهروغنی
rubber plant U درخت کائوچو
plant cell U سلولگیاهی
structure of a plant U ساختمانگیاه
treatment plant U طرزعملدستگاهماشین
bedding plant U گیاهیگلدار
plant pot U دیگپلاستیکی
pot plant U گیاهخانگی
contractors plant U ماشینهای ساختمانی
to pull up a plant U گیاهی را ازریشه دراوردن
to plant oneself U مستقرشدن
to plant oneself U جابگیر شدن
sensitive plant U حساسه
sensitive plant U گیاه حساس
sintering plant U تاسیسات زینتر
smelting plant U کارخانه ذوب
telephone plant U تشکیلات مراکز تلفن خودکار
the stem of a plant U ساقه گیاه
to lose plant U مردن
to lose plant U پژمرده شدن
to miss plant U سبز نشدن
to plant down ther U اخ کردن
to plant down ther U پول نقد دادن
to plant down ther U اینه کردن
plant-dyes U رنگینه های گیاهی
cotton plant U بوته پنبه
humble plant U گل ناز
ice plant U کارخانه یخ ساز
contractor plant U کارخانه پیمان کار
indigo plant U گیاهان نیل دار درخت نیل
indigo plant U بوته نیل
lemon plant U یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
desalination plant U واحد ملح گیری
concreting plant U کارخانه بتن سازی
manufactoring plant U کارخانه تولیدی
metallurgical plant U کارخانه ذوب اهن
mobile plant U دستگاه متحرک
concrete plant U کارخانه بتن سازی
lighting plant U تاسیسات روشنایی
granulating plant U تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
plant geography U جغرافیای گیاهی
generating plant U پست نیرو
desalination plant U واحدی جهت گرفتن املاح
cotton plant U درخت پنبه
electric plant U نیروگاه
electric plant U کارخانه برق
energy plant U نیروگاه
energy plant U کارخانه تولید نیرو
cooling plant U تاسیسات سردکننده
cooling plant U سردخانه
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
galvanizing plant U واحد اب روی کاری
gas plant U fraxinella=
generating plant U کارخانه برق
generating plant U نیروگاه
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
ordnance plant U کارخانجات اردنانس
coking plant U کارخانه ذغال سازی
cement plant U کارخانه سیمان
batching plant U مرکز اندازه گیری
plant ecology U بوم شناسی گیاهی
agglomerating plant U واحد یا تاسیسات زینتر
egg plant U بادنجان
power plant U تاسیسات جریان قوی
air plant U گیاه هواخوریاهواروی
power plant U نیروگاه
building plant U وسایل ساختمان
blast furnace plant U تاسیسات کوره بلند
tidal power plant U کارگاهقدرتجزرومد
high voltage plant U نیروگاه فشار قوی
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
air exhausting plant U دستگاه خلاء
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com