Perdic | physical quantity | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 160 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	physical quantity U	کمیت فیزیکی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	physical U	فیزیکی
	physical U	آدرس حافظه که مط ابق با محل حافظه سخت افزاری در رسانه حافظه است
	physical U	ترتیب فعلی کابلها در شبکه
	physical U	پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
	physical U	که قوانین نرخ بیت
	physical U	توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
	physical U	حافظه مناسب در کامپیوتر
	physical U	ماده جامدی که قابل لمس است
	physical U	سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
	physical U	مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
	physical U	فیزیکی مربوط به تاسیسات
	physical U	طبیعی
	physical U	مادی جسمانی
	physical U	بدنی
	physical U	جسمانی
	physical U	مادی
	physical psychological U	جسمی- روانی
	physical capital U	سرمایه فیزیکی
	physical capital U	سرمایه غیرپولی
	physical change U	تغییرات فیزیکی
	physical characteristics U	خصوصیات زمین
	physical characteristics U	مشخصات زمین خصوصیات بدنی
	physical chemistry U	شیمی فیزیک
	physical anthropology U	انسان شناسی جسمانی
	physical analysis U	جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
	physical analysis U	تجزیه فیزیکی
	physical state U	حالت فیزیکی
	physical security U	امنیت فیزیکی
	physical security U	حفافت تاسیسات
	physical security U	تامین تاسیسات
	physical record U	رکورد فیزیکی
	physical record U	همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
	physical record U	بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
	physical record U	مدرک مادی
	physical coercion U	اجبار مادی
	physical constant U	ثابتهای فیزیکی
	physical format U	قالب بندی فیزیکی
	physical handicap U	معلولیت جسمانی
	physical inspection U	بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
	physical medicine U	طب توان بخشی
	physical medicine U	درمان بدنی و توان بخشی
	physical profile U	براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
	physical movement U	حرکت بدنی
	physical movement U	حرکت جسمانی
	physical fitness U	امادگی عمومی جسمانی
	physical fitness U	امادگی جسمانی
	physical constraints U	محدودیتهای فیزیکی
	physical design U	طرح فیزیکی
	physical dimension U	بعد مادی
	physical drive U	دیسک گردان فیزیکی
	physical psychological U	تنی- روانی
	physical exercise U	ورزش
	physical exercise U	تمرین بدنی
	physical exercise U	تمرین ورزشی
	physical profile U	نیمرخ بدنی
	physical therapy U	تن درمانی
	physical therapy U	ورزش درمانی
	physical device U	ابزار مادی
	physical appearance U	منظر بدنی
	physical sciences U	علوم طبیعی
	physical education U	تربیت بدنی
	physical constant U	ثابت فیزیکی [فیزیک]
	physical connection U	اتصال مادی
	extra physical U	بیرون ازقواعدطبیعی
	emotional and physical U	روحی وبدنی
	emotional and physical U	امور عاطفی و بدنی
	physical unit U	واحد فیزیکی
	physical science U	دانش مادی
	physical science U	علوم طبیعی
	physical science U	خیمشناسی
	physical map U	نقشهفیزیکی
	physical jerks U	تمرینفیزیکی
	quantity U	مبلغ
	quantity U	حد
	quantity U	قدر اندازه
	quantity U	کمیت
	quantity U	چندی
	quantity U	تعداد زیاد
	quantity U	تعداد یا شماره چیزی
	quantity U	مقدار
	physical motor pool U	پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
	physical element of crime U	عنصر مادی جرم
	physical capacity for marriage U	قابلیت صحی برای ازدواج
	physical aptitude test U	ازمون استعداد جسمانی
	iranian physical society U	انجمن فیزیک ایران
	marginal physical product U	محصول فیزیکی نهائی
	vector quantity U	کمیت برداری
	copy quantity U	مقدارکپی
	contract quantity U	حجم قرارداد
	infinite quantity U	مقدار بی نهایت
	partial quantity U	زیرمجموعه [ریاضی]
	unknown quantity U	مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
	the quantity of a vowel U	کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
	scalar quantity U	کمیت عددی
	scalar quantity U	کمیت اسکالر
	scalar quantity U	کمیت نردهای
	scalar quantity U	کمیت غیر برداری
	sinusoidal quantity U	کمیت سینوسی
	certificating of quantity U	گواهی کمیت
	certificate of quantity U	گواهی مقدار
	certificate of quantity U	گواهی کمیت
	conserved quantity U	کمیت ثابت [فیزیک]
	dimensionless quantity U	کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
	quantity surveyor U	براورد کننده مقادیر
	quantity surveyor U	ارزیاب کمیت مواد
	quantity surveyors U	براورد کننده مقادیر
	quantity surveyors U	ارزیاب کمیت مواد
	scalar quantity U	اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
	scalar quantity U	کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
	alternating quantity U	کمیت متناوب
	an infinite quantity U	بی نهایت
	batch quantity U	کمیت گروهی
	conserved quantity U	کمیت پایسته [فیزیک]
	rated quantity U	مقدار اسمی
	pseudoscalar quantity U	کمیت شبه عددی
	quantity of labor U	مقدار کار
	pulsating quantity U	کمیت ضربانی
	quantity of demand U	مقدار تقاضا
	quantity of capital U	مقدار سرمایه
	quantity allowance U	تخفیف کلی
	quantity allowance U	تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
	quantity discount U	تخفیف عمده فروشی
	quantity discount U	تخفیف کلی
	quantity discount U	میزان تخفیف
	quantity discount U	مقدار تخفیف
	quantity control U	کنترل کمیت
	quantity controls U	کنترلهای کمی
	electrical quantity U	مقدار الکتریسیته
	magnetic quantity U	کیفیت مغناطیسی
	quantity of leisure U	مقدار فراغت
	r.m.s. value of a periodic quantity U	جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
	peridic quantity U	کمیت تناوبی
	oscillating quantity U	کمیت نوسانی
	observable quantity U	کمیت مشاهده پذیر
	quantity equation U	معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
	quantity surveryor U	براوردکننده مقادیر
	quantity supplied U	مقدار عرضه شده
	mean value of periodic quantity U	میانگین کمیت دورهای
	quantity rebate U	تخفیف عمده فروشی
	quantity of supply U	مقدار عرضه
	quantity of money U	مقدار پول
	quantity of leisure U	مقدار ساعات بیکاری
	quantity demanded U	مقدار تقاضا شده
	marginal physical product of capital U	محصول فیزیکی نهائی سرمایه
	marginal physical product of labor U	محصول فیزیکی نهائی کار
	phase of a sinusoidal quantity U	فاز کمیت سینوسی
	quantity theory of money U	نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
	quantity theory of money U	نظریه مقداری پول
	symmetrical alternating quantity U	کمیت متناوب متقارن نامتوازن
	quantity theory of money U	حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
	economic order quantity U	حد مطلوب سفارش
	input energizing quantity U	اندازه تحریک ورودی
	economic order quantity U	کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
	damped sinusoidal quantity U	کمیت سینوسی میرنده
	quantity equation of exchange U	یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
	time constant of an exponential quantity U	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
	demand versus quantity demanded U	تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
	quantity theory of money and prices U	نظریه مقداری پول و قیمت
	to run to a quantity [to run into a sum] U	بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]