English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
passive device U دستگاه منفعل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
passive U انفعالی کارپذیر
passive U وقت کشی بدون اجرای فن
passive U مفعولی
passive U بی اراده
passive U کم اثرپذیر
passive U اثر ناپذیر
passive U دفاع بدون تیراندازی
passive U مبارزه منفی
passive U انفعالی
passive U منفعل
passive U مفعول
passive U تاثرپذیر
passive U تابع
passive U بیحال
passive U دستخوش عامل خارجی
passive U غیر فعال مطیع وتسلیم
passive U کنش پذیر
passive U نافعال
passive U پذیرا
passive U غیر فعال
passive U پدافندغیر عامل بی بهره
passive U غیر عامل
passive sodomy U ابنه
passive sodomy U مابونیت
passive resistance U خود داری از قبول یاموافقت
passive play U اتلاف وقت
passive play U بازی غیرفعال
passive sonar U ردیاب غیر فعال
passive vocabulary U واژگان نافعال
passive graphics U گرافیک منفعل
passive smoking U فردیغیرسیگاریکهدرجائیحضورداردکهافرادیدرحالسیگارکشیدنهستند
the passive voice U بنای مجهول
the passive voice U فعل مجهول
the passive voive U فعل مجهول
the passive voive U بنا مجهول
passive obedience U اطاعت صرف
passive obedience U فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
passive memory U حافظه منفعل
passive defense U دفاع غیر عامل
passive element U جزء غیرفعال
passive element U عنصر غیرعامل
indirect passive U فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
passive element U عنصرغیرفعال
passive element U یکان غیر فعال
passive debt U وام بی بهره
passive absorption U جذب غیرفعال
passive defense U پدافند غیرعامل
passive aggressive character U منش نافعال- پرخاشگر
passive four terminal network U شبکه چهار قطبی بی اثر
passive earth pressure U فشار مقاوم خاک
passive earth pressure U رانش مقاوم خاک
passive trade balance U فزونی واردات بر صادرات
passive trade balance U توازن تجارتی منفی
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
passive particpial abjective U اسم مفعولی که بطورصفت بکاررود
passive particpial abjective U صفت اسم مفعولی
oral passive type U سنخ دهانی- پذیرشی
device U شیوه
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U وسیله جانبی
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device name U نام دستگاه
device U PRN برای پورت چاپگر
device U ضامن
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U حیله
device U الت
device U تمهید
device U اختراع
device U شعار دستگاه
device U اسباب
device U ابزار
device U وسیله
device U عامل
device U خارضامن
device U چاشنی
device U فزاره
device U اپارات
device U تجهیزات
device U دستگاه اسباب وسیله
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device U ماشین یا وسیله کارا
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U دستگاه
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
timing device U وسیله
physical device U ابزار مادی
output device U دستگاه خروجی
overcurrent device U دستگاه حفافت
overload device U فیوز گرمایی
lifting device U ابزار بالا بر
pull device U عامل کششی
point device U بسیار درست
military device U اسباب ارتشی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
warning device U وسیلههشدار
locking device U ابزار
fastening device U پوچگیره
safety device U خارضامن
symbolic device U دستگاه سمبلیک
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device U دستگاه ترتیبی
sighting device U وسیله نشانه روی
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device U دستگاه انبارش
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U انباره
safety device U ضامن
safety device U دستگاه ضامن
synchronous device U دستگاه همگام
peripheral device U دستگاه جنبی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
synchronous device U دستگاه همزمان
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device U دستگاه اشاره گر
pressure device U ماسوره فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
pull device U ماسوره کشش مین
storage device U دستگاه انباره
active device U دستگاه فعال
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device U وسایل قید و بست
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device U دستگاه ارتباطی
electroreceptive device U وسیله برقی
dedicated device U دستگاه اختصاصی
device cluster U گروه دستگاه
device code U کد دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
device flag U پرچم دستگاه
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence U مستقل از دستگاه
bistable device U دستگاه دوپایا
binary device U دستگاه دو حالته
bending device U کج گیر
active device U دستگاه کنشی
analog device U دستگاه قیاسی
analog device U دستگاه انالوگ
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
audio device U دستگاه سمعی
device independence U استقلال دستگاه
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
firing device U ماسوره
illuminating device U تجهیزات روشنایی
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
gripping device U متعلقات گیره و بست
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
logic device U دستگاه منطقی
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
mapping device U دستگاه نگاشت
input device U دستگاه ورودی
firing device U عامل منفجرکننده
firing device U ماسوره مین
device status U وضعیت دستگاه
device number U شماره دستگاه
discrete device U دستگاه گسسته
display device U دستگاه نمایش
drawing device U دستگاه ترسیمه
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
ignition device U وسیله احتراق
metal detection device U دستگاه فلزیاب
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com