English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
passes U گذشتن
passes U عبور کردن
passes U رد شدن سپری شدن
passes U تصویب کردن قبول شدن
passes U رخ دادن
passes U قبول کردن
passes U تمام شدن
passes U وفات کردن
passes U پاس
passes U سبقت گرفتن از خطور کردن
passes U پاس دادن
passes U رایج شدن
passes U اجتناب کردن
passes U گذر عبور
passes U گذرگاه
passes U راه
passes U گردونه گدوک
passes U پروانه
passes U جواز گذرنامه
passes U بلیط
passes U گذراندن تصویب شدن
passes U جواز
passes U کلمه عبور
passes U عبورکردن
passes U گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes U معبر جنگی
passes U اجازه عبور
passes U مسیر کوتاه جنگی
passes U گردنه
passes U معبر
passes U گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes U رد کردن چوب امدادی
passes U تصویب شدن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U انتقال یافتن منتقل شدن
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes U برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passes U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passes U 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
passes U گذر
passes U گذراندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
death passes on all U مرگ برسر همه می اید
connected passes pawns U پیادههای رونده متصل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com