Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
park bench
U
نیمکت پارک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
U
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
Where can I park?
کجا می توانم پارک کنم؟
May I park there?
U
ممکن است اینجا پارک کنم؟
park
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park
U
محل توقف
park
U
تفرجگاه
park
U
گردشگاه
park
U
قرار دادن
park
U
توقف
to park
U
پارک کردن
[دستگاهی]
park
U
پارک
park
U
باغ ملی
park
U
گردشگاه پردیز
park
U
اتومبیل راپارک کردن
park
U
شکارگاه محصور مرتع
park
U
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
car park
U
جای پارک
car park
U
پارکینگ
Where can I park my car?
U
کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
safari park
U
محوطهبستهمخصوصحیواناتوحشی
coach park
U
مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
amusement park
U
فانفار
trailer park
U
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
double park
U
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
amusement park
U
پارک تفریحی
natinal park
U
پارک ملی
How long can I park here?
U
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
business park
U
[ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
double park
U
دوردیفه پارک کردن
double-park
U
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-park
U
دوردیفه پارک کردن
national park
U
باغ ملی
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
multi-storey car park
U
پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park
U
پارکینگ چند طبقه
bench
U
بر کرسی نشستن
bench
U
سکوی کوهستانی
bench
U
میز کار دستگاه
bench
U
نیمکت ذخیره ها
bench
U
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
U
مسند قضاوت
bench
U
هیات قضات محکمه
bench
U
میز
bench
U
میز قالب گیری
bench
U
میز ابزار
bench
U
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench
U
میز کار
bench
U
سکو
bench
U
نیمکت گذاشتن
bench
U
کرسی قضاوت جای ویژه
bench
U
نیمکت
We had a slight contretemps at the parking lot
[car park]
.
U
ما یک مشاجره خفیفی در پارکینگ داشتیم.
team bench
U
نیمکتبازیکنان
bench jockey
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
front bench
U
اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
bench check
U
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
be raise to the bench
U
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
players' bench
U
نیمکتبازیکنان
to sit on the bench
U
روی نیمکت نشستن
circular bench
U
نیمکت گرد
[دایره ای]
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
clear the bench
U
استفاده از ذخیره ها
garden bench
U
نیمکت باغ
circular saw bench
U
اره کمانهای میزی
officials' bench
U
نیمکتمربیان
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark
U
انگپایه
carpenters bench
U
میز درودگری
carpenter's bench
U
میزکار
carpenter's bench
U
خرپشت
carpenter's bench
U
دستگاه نجاری
bench warrant
U
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
bench wall
U
دیوار تکیه گاه
bench stone
U
سنگ سمباده رومیزی
bench press
U
پرس میزی
bench micrometer
U
میکرومتر رومیزی
bench mark
U
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench mark
U
نشانه
bench mark
U
رپر
bench mark
U
نشانه مبنا
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark
U
شاخص مبداء
cross bench
U
نیمکت بیطرفان در مجلس
assembly bench
U
میز مونتاژ
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
widow bench
U
میراث زوجه
ride the bench
U
بازیگر ذخیره
bench warmer
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
penalty bench
U
منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
bench mark
U
نشان
incline bench
U
تخته وزنه برداری
drawing bench
U
میز رسم
bench height
U
ارتفاعگسل
bench seat
U
صندلیاتومبیل
draw bench
U
میز رسم
bench drilling machine
U
میز دستگاه درل
bench by a back injury
U
خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
bench milling machine
U
ماشین فرز رومیزی
tidal bench mark
U
انگپایه کشندی
carver's bench screw
U
پیچمخصوصنیمکت
cold drawing bench
U
میز سردکشی
bench scale process
U
فرایند کارگاهی
queens bench division
U
دادگاه ملکه
tidal bench mark
U
شاخص جزر و مد
bench type radial
U
میز نوع شعاعی
double-back bench
U
نیمکت جفتی
[پشت به پشت یا یک ردیفه]
bench tapping machine
U
ماشین مته رومیزی
dial bench gage
U
میز اندازه گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com