English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parallel transmission U مخابره موازی
parallel transmission U انتقال موازی
parallel transmission U ارسال موازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel U که همزمان ارسال می شوند
parallel U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
is not parallel to U مساوینیست
is parallel to U مساویاست
without parallel U بی مانند بی نظیر
parallel U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallel U 1-
parallel U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel U آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel U تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel U خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel U همگام قرینه
parallel U همتا
parallel U شنت
parallel U همزمان
parallel U موازی کردن برابر کردن
parallel U برابر خط موازی
parallel U متوازی
parallel U موازی
parallel U انشعاب
parallel U که همزمان ارسال شود
parallel U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel U تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel U وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel U موازی کردن اسکیها
parallel U همسو
parallel U نظیر مطابق بودن با
parallel connection U اتصال موازی
parallel cells U یاختههای موازی
parallel circuit U مدار شنتی
parallel circuit U مدار موازی
parallel clamp U گیره پیچی موازی
parallel column U ستونهای موازی
parallel computer U کامپیوتر موازی
parallel conversion U تبدیل موازی
parallel bars U میلههای پارالل
parallel bars U مانع در پرش اسب
parallel bars U پارالل ژیمناستیک
connect in parallel U بطور موازی اتصال دادن
parallel items U سوالهای همتا
parallel series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
parallel perspective U پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access U با دست یابی موازی
parallel access U دستیابی موازی
parallel adder U افزایشگر موازی
parallel adder U جمع کننده موازی
parallel aerofoil U ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
bit parallel U طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
parallel feed U خورد موازی
parallel interface U رابط موازی
parallel ruler U خط کش موازی
parallel run U اجرای موازی
parallel sheaf U مروحه موازی
parallel storage U انباره موازی
parallel storage U انبارش موازی
parallel system U شبکه موازی
parallel tests U ازمونهای همتا
running in parallel U پردازش موازی
to decline from the parallel U از حالت موازی خارج شدن
parallel reading U خواندن موازی
parallel processor U پردازنده موازی
parallel processor U موازی پرداز
parallel law U قانون توازی
parallel operation U عمل موازی
parallel operation U عملکرد موازی
parallel operation U عملیات موازی
parallel port U درگاه موازی
parallel printer U چاپگر موازی
parallel printing U چاپ موازی
parallel processing U پردازش موازی
two parallel lines U دو خط موازی
axially parallel U در راستای محوری
axially parallel U موازی محوری
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
retrospective parallel running U اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
parallel input output U ورودی و خروجی موازی
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
series parallel dimming U اتصال زنجیری- موازی لامپها
parallel resonant circuit U مدار همنوای موازی
parallel gap welder U جوشگر شکاف موازی
uneven parallel bars U پارالل زنان
series parallel connection U اتصال زنجیری- موازی
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
series parallel connection U اتصال سری- موازی
random parallel tests U ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
parallel trussed girder U تیر شبکهای موازی
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission U مخابره کردن
transmission U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission U خطای ناشی از اختلال در خط
transmission U وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission U ارسال
transmission U مخابرات ارسال
transmission U سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission U ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission U اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U تراگسیل
transmission U ارسال پیام
transmission U جعبه دنده
transmission U سخن پراکنی
transmission U فرافرستادن
transmission U مخابره مخابرات
transmission U فرا فرستی
transmission U عبور
transmission U انتقال
transmission U مخابره
transmission U ارسال کردن
transmission U فرافرستی
transmission U گیربکس
ball and parallel roller bearings U یاطاقان غلطکی
transmission facility U وسیله انتقال
power transmission U انتقال قدرت
transmission system U سیستم انتقالی
power transmission U انتقال انرژی
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
transmission of sound U انتقال یاعبورصدا
transmission oil U روغن جعبه دنده
transmission rate U نرخ مخابره
transmission rate U سرعت مخابره
transmission ratio U نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission security U تامین ارسال پیام
transmission security U تامین ارسال
transmission security U تامین مخابره
transmission shaft U محور انتقال
transmission shaft U شفت گیربکس
transmission system U شبکه انتقال
transmission system U دستگاه انتقالی
transmission tower U برج انتقال
video transmission U ارسال ویدئویی
wireless transmission U انتقال بی سیم
worm transmission U گیربکس با چرخ دنده حلزونی
electricity transmission U انتقالالکتریسیته
transmission line U سیم انتقال
simplex transmission U مخابره ساده
social transmission U انتقال اجتماعی
synchronous transmission U مخابره همگام
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous transmission U مخابره همزمان
transmission case U جعبه دنده
transmission case U گیربکس
transmission dynamometer U توان سنج انتقالی
transmission error U خطای مخابره
transmission factor U ضریب عبور
transmission gear U چرخ دنده انتقال
transmission grating U شبکه عبور
transmission grease U گریس جعبه دنده
transmission limit U محدوده فرافرستی
transmission line U خط مخابرهای
transmission line U خط انتقال
transmission cable U کابلانتقال
positive transmission U پخش مثبت
four speed transmission U گیربکس چهاردور
neutral transmission U مخابره خنثی
negative transmission U پخش منفی
data transmission U ارسال داده
data transmission U مخابره داده
heat transmission U انتقال گرما
digital transmission U انتقال دیجیتالی
isochronous transmission U ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
end of transmission U انتهای مخابره
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
data transmission U مخابره داده ها
digital transmission U انتقال رقمی
information transmission U انتقال اطلاعات
image transmission U انتقال تصویر
duplex transmission U مخابره دورشتهای
digital transmission U مخابره دیجیتال
error transmission U ارسال خطا
polar transmission U مخابره قطبی
serial transmission U ارسال سری
light transmission U انتقال نور
afferent transmission U هدایت اورانی
analog transmission U مخابره قیاسی
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
asymmetric transmission U روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
epicyclic transmission U جعبه دنده اپی سیکلیک
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
asynchronous transmission U انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com