English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
central treaty organization U انگلستان
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
states U سیاسی رسمی وضع
states U دولتی
states U ایالت کشوری
states U کشور
states U حالت
states U دولت
states U مقام ورتبه
states U ابهت
the u states U پادشاهی
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states U سلطنت
states U وضعیت چیزی
states U مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states U حال
states U تعیین کردن وقرار دادن
states U افهار کردن وتصریح کردن
states U دولتی حالت
states U کشوری
states U تعیین کردن حال
states U توضیح دادن
states U جزء به جزء شرح دادن
states U افهار داشتن افهارکردن
states U چگونگی
states U کیفیت
states U ایالت
states U ملت
states U جمهوری کشور
states U وضعیت
states U دولت استان
law of corresponding states U قانون حالات متنافر
neutralized states U دول بیطرف کرده شده
law of corresponding states U قانون حالات همخوان
neutral states U دول بیطرف
police states U حکومت پلیسی
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-states U دولت ملی
united states U ایالات متحده
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
noninterchanging states U حالتهای تعویض نشدنی
police states U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
the united states of america U ایالات یا کشورهای متحدامریکا
United States of America U ایالات متحده امریکا
united states attorney U دادستان کل ایالات متحده
self organization U سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
organization U سازمان
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization U ترتیب
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization U تشکیلات
organization U یکان قسمت
organization U سازمان بندی
organization U تشکیلات سازماندهی
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organization scheme U نمودار سازمانی
coliform organization U کلی باسیل
planning organization U سازمان برنامه
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
table of organization U جدول سازمان
task organization U سازمان رزمی
task organization U سازمان برای رزم
sensory organization U سازمان حسی
organization control U کنترل سازمانی
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
labor organization U سازمان کارگری
organization chart U لوحه سازمان
file organization U سازمان فایل
file organization U سازمان پرونده
organization chart U نمودارسازمان یکان
economic organization U سازمان اقتصادی
data organization U سازمان داده ها
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
charity organization U سازمان خیریه
organization chart U نمودار سازمانی
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
visual organization U سازمان دیداری
beach organization U یکان ساحلی
social organization U سازمان اجتماعی
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
united nations organization U سازمان ملل متحد
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
data set organization U سازماندهی مجموعه داده ها
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
food and agricultural organization U از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
central U فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central U کامپیوتر مرکزی
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central U تلفن چی مرکزی
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central U کلمه با طول کوتاه
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central U واحد محاسبات و منط ق
central U واحد ورودی و خروجی
central U مرکزی
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
Organization of Petroleum Exporting Countries U سازمانصادرکنندگاننفتخام
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
North Atlantic Treaty Organization U ناتو
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
central gyrus U شکنج مرکزی
central circle U دایرهوسط
central terminal U پایانه مرکزی
central defender U مدافعوسطی
central incisor U دندانپیشینمرکزی
central nave U کلیسایمرکزی
central war U جنگ عمومی
central heating U حرارت مرکزی
central column U ستونمرکزی
central war U جنگ عمده
central reservation U مرکزرزروکردن
central screw U پیچمرکزی
central heating U گرمایش مرکزی
central reserve U سکوی وسط
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central sulcus U شیار مرکزی
switching central U مرکز تلفن خودکار
central government U حکومت مرکزی
central head U فشار مرکزی
central stile U چهارچوبدربمیانی
central load U بار مرکزی
central load U نیروی وارد به مرکز
central office U دفتر مرکزی
central fissure U شیار مرکزی
central exchange U مرکزتلکس
central canal U مجرای مرکزی
central city U مرکز شهر
central city U شهر مرکزی
central bank U بانک مرکزی
central convolution U شکنج مرکزی
central exchange U مرکز تلفن خودکار
central office U مرکز تلفن
central office U تلکس و تلگراف
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
Central America U آمریکایمرکزی
central reserve U سکوی میانی
central site U سایت مرکزی
central station U نیروگاه مرکزی
central strip U جداکننده جهات
central strip U نوار میانی
central processor U پردازشگر مرکزی
central processor U پردازنده مرکزی
central pith U هسته یا مغز چوب
central planning U برنامه ریزی مرکزی
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central position U قرارگاه مرکزی
central position U وضعیت مرکزی
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central tendency U تمایل به مرکز
south east asia treaty organization U مان در بانکوک است
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
central angle of arch U دهانه کمان
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
central control desk U اطاق فرمان اصلی
top central manhole U حفرهمیانیورودفرد
central control panel U مرکز کنترل
central control panel U تابلوی مرکزی کنترل
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
central angle at crest U فرجه ستیغ
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
central focusing wheel U چرخهزوم مرکزی
central pumping station U تلمبهخانه
central pumping station U مرکزی
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
central information file U سیستم اصلی ذخیره داده
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
central processing unit U واحد پردازش مرکزی
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
central tendency measures U اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency U اندازههای گرایش مرکزی
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
central control desk U میزفرمان مرکزی
central mixing plant U مرکز اختلاط بتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com