English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ordinary income U درامد عادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ordinary U عادی
ordinary U متداول
ordinary U پیش پا افتاده
in an ordinary way U رسما
in an ordinary way U معمولا
ordinary U معمولی
out of the ordinary U فوق العاده
out of the ordinary U غیر معمول
ordinary U پیام معمولی از نظر ارجحیت
ordinary shares U سهام عادی
ordinary clay U خاک رس معمولی
ordinary foul U خطای بازی بین المللی واترپولو
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
ordinary shareholder U سهامدار عادی
ordinary least squares U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary passport U پاسپورت عادی
ordinary seaman U مهناوی سوم
physician in ordinary U پزشک رسمی یا همیشگی
ordinary share U سهام عادی
ordinary die U طاسعادی
ordinary share U سهام معمولی
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
ordinary life insurance U بیمه عمر عادی
ordinary least squares [OLS] U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary differential equation [ODE] U معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
marriage portion ordinary paid U مهرالمثل
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
income U عواید
income U مهاجر واردشونده
income U ورودیه جدیدالورود
income U جریان
income U ریزش فهور
income U دخل
income U عایدی
income U درامد
mean income U درامد متوسط
income U عایدات
notional income U درامد فرضی
money income U درامد پولی
median income U درامد میانی
median income U درامد متوسط
national income U درامد ملی
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
labor income U درامدهای کار
money income U مزد و حقوق
net income U درامد خالص
nominal income U درامد اسمی
nonmonetary income U درامد غیر پولی
notional income U درامد خیالی
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
per capita income U درامد سرانه
taxable income U درامد مشمول مالیات
temporary income U درامد موقتی
the p of income to expenses U نسبت درامدبه هزینه
total income U درامد کل
transfer income U درامد انتقالی
transitory income U درامد انتقالی
transitory income U درامدموقتی
unearned income U درامد باد اورده
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage income U درامدمربوط بکار
windfall income U درامد باد اورده
income support U پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
a modest income U درآمدی متوسط
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
supplementary income U درامد تکمیلی
stream of income U جریان درامد
permanent income U درامد دائمی
personal income U درامد شخصی
personal income U درامد سرانه
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income U درامد بی دردسر
psychic income U درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income U درامد واقعی
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
relative income U درامد نسبی
rental income U درامد ناشی از اجاره بها
deduction from income U کسور درامد
deferred income U درامدهای انتقالی
deferred income U پیش دریافت درامد
disposable income U درامد قابل تصرف
disposable income U درامدقابل استفاده
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income U درامد دریافتی
distribution of income U توزیع درامد
income distribution U توزیع درامد
earned income U درامد تحصیل شده
earned income U درامدکسب شده
earned income U درامدحاصله از کار
economic income U درامد اقتصادی
fixed income U درامد ثابت
flow of income U جریان درامد
flow of income U گردش درامد
current income U درامدیک دوره معین
current income U درامد یک سال مالی
income taxes U مالیات بر درامد
income taxes U مالیات برعایدات
income tax U مالیات بر درامد
actual income U درامد واقعی
annual income U درامد سالانه
bunched income U درامد خدمات شخصی
business income U درامد خالص تجارتی
income tax U مالیات برعایدات
current income U درامد جاری
gross income U درامد ناخالص
income determination U تعیین درامد
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income policy U سیاست درامدی
income per capita U درامد سرانه
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
income leakage U کسر درامد
income effect U تناسب خرید با درامد
income policy U سیاست مربوط به درامدها
income forgone U درامد صرف نظر شده
income leakage U نشت درامد
income velocity U سرعت گردش پول
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
income forgone U درامداز دست رفته
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
income accounts حساب های درآمد
income analysis U تحلیل درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
marginal income U درامد نهائی
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
national money income U درامد ملی پولی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
national income analysis U تحلیل درامد ملی
circular flow of income U جریان دوری درامد
national income determination U تعیین درامد ملی
circular flow of income U گردش دورانی درامد
actual water income U اب ورودی موثر
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
income velocity of money U سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
national net income U درامد خالص ملی
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
property income tax U مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
income consumption curve U مصرف
income consumption curve U منحنی درامد
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
income elasticity of demand U کشش
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
debt income ratio U نسبت قروض به درامد ملی
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
real national income U درامد ملی به قیمت ثابت
real national income U درامد ملی واقعی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
net national income U درامد خالص ملی
gross national income U درامد ناخالص ملی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
With meager income . I am working all day for a mere pittance . U با چندرغاز تمام روزکار می کنم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com