English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
opposition parliamentary group U گروه مخالف در مجلس پارلمانی [سیاست]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parliamentary U مصوب پارلمان دارای پارلمان فراکسیون
parliamentary U هواخواه مجلس
parliamentary U پارلمانی
parliamentary U مجلسی پارلمانی
parliamentary seat U جای مجلسی
parliamentary seat U صندلی مجلسی
parliamentary term U دوره مقننه [سیاست]
parliamentary language U زبان مجلسی
parliamentary government U حکومت پارلمانی
parliamentary discussions U گفتگوها یا مذاکرات مجلس
parliamentary language U اصطلاخات پارلمانی
parliamentary language U زبان مودبانه
parliamentary session U دوره اجلاسیه مجلس
parliamentary socialism U سوسیالیزم پارلمانی
parliamentary train U قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
opposition U تقابل
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
opposition U دشمنی
opposition U تناقض
opposition U تضاد
opposition U ضدیت
opposition U مخالفت
opposition U مقابله
opposition U مقاومت تضاد
in opposition U تقابل فاز
opposition U با the گروه اقلیت درمجلس
opposition U اقلیت
to be in the opposition U مخالف بودن
they offered no opposition U مقاومت یا ضدیتی نکردند
To blast the opposition . U مخالفین راکوبیدن
The opposition parties . U احزاب مخالف
opposition party U حزب مخالف [سیاست]
finger thumb opposition U تقابل شست و انگشت
opposition jupiter to the sun U تقابل بر جیس با خورشید
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
in group U گروه خودی
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
t group U گروه حساسیت اموزی
t group U گروه T
group U ناوگروه
we group U گروه خودی
group U گروه رزمی
group U جمع شدن
group U دسته دسته کردن
group U جمعیت گروه بندی کردن
group U انجمن
group U گروه
out group U برون گروه
group U دسته
group U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
group U نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group U مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group U دسته بندی کردن
group U حزب
group U شیعه
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group U جمع اوری چندین چیز با هم
extra-group U ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
membership group U گروه عضویت
marginal group U گروه حاشیهای
norm group U گروه هنجار
minority group U گروه اقلیت
natural group U گروه طبیعی
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
open group U گروه باز
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
management group U ائتلاف تجاری
local group U گروه محلی
group teaming U ریخته گری گروهی
group structure U ساخت گروهی
group separator U جداساز گروه
group selector U سلکتور گروهی
group printing U چاپ گروهی
group pressure U فشار گروهی
group of targets U گروه هدفها
group of targets U گروه اماجها
group test U ازمون گروهی
group theory U نظریه گروهها
group theory U نظریه گروهی
leaving group U گروه ترک کننده
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
infinite group U گروه نامتناهی
criterion group U گروه ملاک
hydrogxyl group U گروه هیدروکسیل
group velocity U سرعت گروهی
group norms U هنجارهای گروهی
side group U گروه جانبی
user group U گروه استفاده کننده
user group U گروه کاربران
within group variance U پراکنش درون گروهی
adverbial group U گروه قیدی
ginger group U افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
group practice U گروهپزشکی
interest group U علایقگروهی
noun group U گروهکلمات
splinter group U گروهجداییطلب
finite group U گروه متناهی [ریاضی]
management group U ائتلاف چند شرکت
business group U شرکت سهامی [شرکت]
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
cyclic group U گروه دوری [ریاضی]
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group U گروه تیوکربونیل
task group U گروه ماموریت زمینی
phosphoryl group U گروه فسفریل
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
point group U گروه نقطهای
primary group U گروه نخستین
product group U کالاهی مشابه
reference group U گروه مرجع
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
salvage group U گروه بازیابی وسایل
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
selected group U گروه گزیده
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
standardization group U گروه معیاریابی
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group U گروه استخلافی
symmetry group U گروه تقارن
tail group U مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
end group U گروه انتهایی
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
control group U گروه گواه
aiming group U عوامل مثلث گیری
commutative group U گروه جابجاپذیر
command group U گروه فرماندهی
coacting group U گروه همکار
closed group U گروه بسته
carboxylic group U کروه کربوکسیلی
acidic group U گروه اسیدی
dead group U زاویه بیروح
acid group U گروه اسیدی
encounter group U گروه رویارویی
acidic group U گروه اسید
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
detail group U دسته ماموربیگاری
detail group U قسمت بیگاری
deactivating group U گروه کم کننده فعالیت
dead group U زمین بیروح
carbonyl group U گروه کربونیل
bridging group U گروه پل شده
bridged group U گروه پل شده
armor group U گروه زره تانک
armor group U گروه زرهی
aiming group U دستگاه مثلث گیری
air group U گروه هوایی
amino group U گروه امینی
alkyl group U گروه الکیلی
alkyl group U گروه الکیل
age group U گروه سنی
army group U گروه ارتش
artillery group U گروه توپخانه
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance U پراکنش میان گروهی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group U گروه خدمات ساحلی
battle group U گروه نبرد
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group U گروه تک به ساحل
attack group U گروه تک
air group U گروه هوایی یک ناو
entering group U گروه وارد شونده
group membership U عضویت گروهی
blood group U گروه خون
group factors U عاملهای گروهی
group dynamics U پویش گروهی
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group drive U محرکه گروهی
group discussion U بحث گروهی
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion U سرایت گروهی
group consciousness U اگاهی گروهی
blood group U تعیین کردن
group frequency U بسامد گروهی
group identification U همانند سازی گروهی
age group U گروه سالخور
blood group U گروه خونی
group mark U علامت گروه
group mark U نشان گروه
group interview U مصاحبه گروهی
group index U اندیس گروه
group index U شاخص گروه
group casting U ریخته گری گروهی
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
group acceptance U پذیرش گروهی
group therapy U گروه درمانی
gas group U گروه گاز
functional group U گروه عاملی
abelian group U گروه ابلی
formal group U گروه رسمی
acid group U گروه اسید
feeding group U قسمت خوراک دهنده
feeding group U گروه تغذیه کننده
experimental group U گروه ازمایشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com