English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
operating theatre U نمایشگاه عمل جراحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theatre U تئاتر
theatre U تالار سخنرانی
theatre U تماشاخانه
theatre U تماشاخانه بازیگر خانه
coup de theatre U تغییر مهیج وناگهانی نمایش
picture theatre U جایگاه سینما
theatre fiend U آدم دیوانه وار علاقه مند به تیاتر
idols of the theatre U اوهام ناشی از اصول و قواعدمنطقی و فلسفی
picture theatre U سینما نمایش گاه متحرک
to reseat a theatre U صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
The theatre is the obvious thing for an extrovert like me. U تیاتر واضحترین جا برای برونگرایی مانند من است.
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). U این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U دم در سینما جمعیت موج می زند
operating U عامل
self operating U خود کار
operating U عملیاتی
operating program U برنامه اجرایی
operating personnel U افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
operating point U نقطه کار
operating profit U سود عملیاتی
operating profit U سود ناخالص
operating program U برنامه عملیات
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating personnel U پرسنل فعال
operating panel U تابلوی عملکرد
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating lever U اهرم گرداننده
operating lever U اهرم عامل اهرم کولاس
operating level U سطح فعالیت
operating key کلید گزینش
operating lever U دستگیره عامل کولاس
operating lever U اهرم عملکرد
operating loss U زیان عملیاتی
operating manual U دستورالعمل
operating manual U دستور کار
operating ratio U نرخ عملیاتی
operating ratio U نسبت عملیاتی
operating temperature U دمای عملیاتی
operating temperature U درجه حرارت کار
operating voltage U ولتاژ کار
operating weight U وزن عملیاتی
operating staff U متصدیان
operating cord U نختنظیم
operating dam U سدعملیاتی
operating floor U عملیاتزمین
operating system/ U سیستم عامل دو
operating supplies U مواد کمکی
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
operating signal U سیگنال دستگاه
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
operating speed U سرعت عملیاتی
operating speed U سرعت عملکرد کار
operating staff U کارمندان عملیاتی
operating stand U اطاق هدایت
operating rod U میلهعملیات
operating instruction U دستور کار
operating room U اطاق عمل
operating bridge U پل کارگاهی
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operating agency U قسمت اجرایی
operating agency U شعبه عامل
machine operating U عملکرد ماشین
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
field operating U عمل کننده در صحرا
operating theatres U نمایشگاه عمل جراحی
operating room U جایگاه عمل
operating systems U سیستم عامل
operating system U سیستم عامل
operating rooms U اطاق عمل
operating rooms U جایگاه عمل
operating budget U بودجه عملیاتی
operating budget U بودجه بهره برداری
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
operating cost U مخارج عملیاتی
operating cost U هزینه بهره برداری
operating expenses U مخارج عملیاتی
operating handle U دستگیره عامل
operating cost U هزینه عملیاتی
operating capital U سرمایه در گردش
operating condition U رژیم
operating conditions U رژیم
operating instruction U مقررات کار
operating handle U دستگیره راه اندازی
operating handle U دستگیره کولاس
gate operating ring U حلقهورودیعملکننده
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
tape operating system U سیستم عامل نوار
standing operating procedures U روش جاری مخابرات
standing operating procedures U روش جاری عملیاتی
shortest operating time U کوتاهترین زمان عملیات
aitcraft operating weight U وزن اصلی هواپیما
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
goest operating system U سیستم عامل مهمان
maximum operating voltage U ولتاژ کار حداکثر
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
network operating system U سیستم عامل شبکه
operating system monitor U مبصر سیستم عامل
disk operating system U کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
disk operating system U سیستم عامل گردهای
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
crypt operating instructions U دستورالعملهای انجام عملیات رمز دستورات کار با رمز
host operating system U سیستم عامل میزبان
multiple loading operating system U سیستم عامل بارکننده چندتایی
general purpose operating system U سیستم عامل همه منظوره
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
breechblock operating lever assembly U سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
virtual storage operating system U سیستم عامل حافظه مجازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com