English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open wiring U سیمکشی باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wiring U وایر کشی
wiring U سیم کشی ساختمان
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
wiring U جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
wiring U مجموعه سیم ها
two way wiring U اتصال تبدیل
two way wiring U سیم کشی دوراهه
wiring U اتصال
wiring U نمودار مدار سیم کشی سیم بندی
wiring U کابل کشی
wiring U موسسه سیم سازی
wiring U سیم کشی
hot-wiring U فیلامان
wiring symbols U نشانههای سیمکشی
wiring harness U یک دسته سیم به هم بسته
hot-wiring U سیم مثبت
inside wiring U سیمکشی داخل
interior wiring U سیمکشی داخل
interconnection wiring U سیم کشی
hot-wiring U سیم فاز
home wiring U سیم کشی ساختمانی
faulty wiring U سیم کشی معیوب
electric wiring U سیم کشی برق
conduit wiring U سیم کشی از لوله
category wiring U که نوع کابل ها و سیمهای شبکه را مشخص میکند
hot-wiring U رشته حرارتی
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
internal wiring U سیم کشی داخلی
wiring harness U مهار سیم
printed wiring U سیمکشی چاپی
wiring diagram U نمودار سیم کشی ساختمان نقشه سیم کشی دیاگرام سیم کشی
wiring connector U رابط
category wiring U یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
electric wiring material U مصالح سیم کشی برق
hot wire wiring U سیمکشی با سیم گرم
house wiring switch U کلید برق منزل
non metallic waterproof wiring U کابل با پوشش لاستیکی
low voltage wiring U سیم کشی فشار ضعیف
knob and tube wiring U سیمکشی با مقره و لوله
a dedicated wiring circuit U یک مدار الکتریکی اختصاصی
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U توسعه دادن
to open out U گستردن
to open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
open to any one U مباح
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open U ملا عام
open out U بسط دادن
the open U ملاء عام
the open U هوای ازاد
open U باز کردن باز شدن
to open out U باز کردن
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U فضای باز
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U گشودن گشادن
open U بازکردن
open U واریز نشده
open U بی ابر
open U بی پناه
open U درمعرض
open U صریح
open U مهربان رک گو
open U بی الایش
open U ازاد اشکار
open U روباز
open U دایر
open U گشوده سرگشاده
open U مفتوح
open U :باز
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U زمین باز گسترده
open U باز
open U باز شدن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U ازاد
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open theft U سرقت مشهود
open subrotine U زیرروال باز
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open the door to U مجال دادن به
open terrace U مهتابی
open system U سازگان باز
open subroutine U زیرروال باز
open system U سیستم باز
open system U نظام باز
open to attack U در معرض حمله
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
open wire U سیم هوایی
open wire U سیم لخت
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open universe U جهان باز
open treaty U معاهده باز
open travers U پیمایش باز
open trade U تجارت ازاد
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open to the public U برملا
open to the public U علنی
open to the public U واضح درنظر عموم
open to the public U اشکار در نزد همه
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open space U گردشگاه ازاد
open heartedness U راست بازی
open hearted U راست باز خوش گمان
open fire U اتش
open hearted U دل و زبان یکی
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hands U دست باز بودن
open hands U سخاوت
open handed U بخشنده
open fire U شروع
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open game U بازی باز شطرنج
open group U گروه باز
open handed U گشاده دست گشاده کف
open handed U دست باز
open fire U شروع به تیراندازی کردن
open file U فایل باز
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness U خوش گمانی
open heartedness U رک گویی صداقت
open file U ستون باز شطرنج
open guard U گارد باز
open secret U راز آشکار
with open arms U بااغوش باز بابازوهای گشاده
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to split open U با دو نیم شدن [از هم جدا شدن] باز کردن
wide open U حمله
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
open-handed <adj.> U دست و دلباز
open secret U سر افشا شده
open secrets U سر افشا شده
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
open secret <idiom> U راز فاش شده
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
open to question <adj.> U مورد شک
to open the door to U مجال دادن
to keep an open house U در خانه باز داشتن
to keep open house U ازهرکس پذیرایی کردن
to keep open house U درخانه بازداشتن
to fly open U بازشدن
to break open U سوراخ کردن
to break open U شکستن
the secret will open to me U خواهد گردید
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
the open of a street U دهنه خیابان
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com