English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
occupation of position U اشغال موضع
occupation of position U اشغال موضع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
occupation U تصرف
occupation U کار شغل
occupation U سکنی
right of occupation U حق سکنی
use and occupation U انتفاع و تصلاف
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation U حق تصرف
occupation U پیشه
occupation U شغل
occupation U حرفه
occupation U اشغال تصرف
occupation U کار
occupation U اشغال
occupation U اشتغال
occupation U اشغال کردن
occupation U تصرف کردن
occupation tax U مالیات اصناف
occupation tax U مالیات شغل
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
occupation disease U امراض ناشی از کار
army of occupation U نیروهای اشغالی
army of occupation U نیروی اشغال کننده
army of occupation U نیروی اشغالگر
army of occupation U ارتش فاتح ارتش اشغالگر
purview of an occupation U حدود کاری
the soldier's occupation U شغل سربازی
military occupation U اشغال نظامی یک منطقه
occupation authorities U اقتدارات ناشی از اشغال
occupation authority U اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
occupation crossing U پل اختصاصی
occupation currency U پول رایج نیروی اشغالگر
occupation disease U امراض حرفهای
occupation crossing U پل محلی
t position U حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
position U منصب
position U قراردادن یاگرفتن
position U وضعیت
position U بردار مکان [ریاضی]
position U مقام
position U شکل موقعیت
position U مقام یافتن سمت
position U وضعیت موضع
position U نهش
position U شغل
position U وضع
y position U حالت- ایگرگ
position U مرتبه مقام
on position U وضعیت وصل
position U موقعیت
position U جایگاه
position U موضع
position U محل
position U جا
position U نظریه
position U شغل رسمی
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U وضع چگونگی
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U قرار دادن چیزی در محل خاص
to be in a position to do something U موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
position U مستقرشدن یاکردن
position U مقام شغل سازمانی
position U محل چیزی
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
position U حالت محل سازمانی
print position U موقعیت چاپ
print position U مکان چاپ
primary position U موضع ابتدایی
primary position U موضع اصلی
predicament position U بخطر افتادن
prone position U وضعیت درازکش
prone position U حالت درازکش
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
referee's position U خاک شدن در کشتی
reclining position U حالت غنوده
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
repetition of position U تکرار وضعیت
ready position U حالت حاضر به تیر
punch position U محل منگنه
punch position U موضع منگنه
post position U محل اسب در شروع
position warfare U نبرد موضعی
position warfare U جنگ موضعی
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position buoy U بویه موقعیت
position area U منطقه مواضع
position angle U زاویه تراز
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
para position U محل پارا
ortho position U محل ارتو
ordinal position U جایگاه ترتیبی
position control U پیچ مرکز گذار
position correction U تصحیحات موضعی
position response U پاسخ مکانی
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
position indicator U شاخص نماها
position habit U عادت مکانی
position finding U موقعیت یابی
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position defense U دفاع موضعی
ready position U حاضربه تیراندازی
response position U مکان جواب
forward position U موقعیت رو به جلو
position of the ligament U طرزقراگیریرباط
position marker U نشانگرموقعیت
pike position U وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
leg position U مدلپا
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
arm position U موقعیتبازو
lotus position U چمباتمه لوتوسی
lotus position U جاگیری لوتوسی
winning position U پوزیسیون برنده
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
waltz position U رقص والس
straight position U فرم مستقیم
tuck position U موفقیتجمعشده
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position U جلوتر از همه در صف [مسابقه]
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
position vector U بردار مکان [ریاضی]
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
sitting position U وضعیت نشسته
sign position U موقعیت علامت
sign position U مکان علامت
sign position U موضوع علامت
set position U اماده در نقطه اغاز
selection of position U انتخاب موضع
screen position U مکان صفحه
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
rest position U وضعیت ساکن
rest position U موقعیت سکون
stag position U وضع پاهای باز
stag position U پاباز در هوا
unit position U مکان واحد
to seek a position U نظر خواستن
to seek a position U مشورت کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
switch position U موضع دفاعی بینابین
switch position U موضع رابط دفاعی
supplementary position U موضع یدکی
supplementary position U موضع تکمیلی
steinitz position U پوزیسیون اشتاینیتسی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
rest position U استراحتگاه
financial position U وضعیت مالی
duty position U شغل
drilling position U مکان مته کاری
drilling position U وضعیت مته کاری
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
delay position U موضع تاخیری
defense position U موضع پدافندی
defense position U موضع دفاعی
critical position U پوزیسیون حساس
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered position U موضع پوشیده
duty position U شغل ارجاعی
duty position U محل شغلی
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
final position U وضعیت نهایی
fencing position U گارد شمشیرباز
extreme position U واقع درمنتهاالیه
extreme position U وضعیت نهایی
estimated position U نقطه براوردی
estimated position U نقطه تخمینی
equilibrium position U وضع تعادل
endo position U موقعیت اندو
position angle U زاویه ارتفاع جسم
electrode position U رسوبگیری الکتروشیمیایی
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
consolidation of position U تحکیم مواضع
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
axial position U وضعیت محوری
attack position U موضع تک
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
assumed position U موضع فرضی
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
alternate position U موضع یدکی
all position welding U جوشکاری دو طرفه
battle position U موضع نبرد
battle position U محل ناو در دریا
benzylic position U موقعیت بنزیلی
comma position U وضع بدن در پیچ زدن
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
break off position U نقطه قطع درگیری
break off position U نقطه رهایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com