Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oblique projection
U
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
oblique projection
U
تصویر مورب
oblique projection
U
تصویر مایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oblique
U
کج
oblique
U
مورب
oblique
U
عکس مورب
oblique
U
مایل کج
oblique
U
طرح حرف عادی کج
oblique
U
حاده یا منفرجه مورب
oblique
U
غیر مستقیم منحرف
oblique
U
مایل
oblique
U
اریب
oblique lattice
U
شبکه مایل
oblique joint
U
شکستگی کج
oblique fire
U
اتش جانبی
oblique fire
U
اتش مورب
oblique compartment
U
زمین مورب
oblique compartment
U
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
oblique rotation
U
چرخش مایل
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
oblique question
U
پرسش غیرمستقیم
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
low oblique
U
عکس مایل پایین
oblique angle
U
یا باز
oblique angle
U
زاویه تند
oblique perspective
U
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
oblique cone
U
مخروط اریب
[ریاضی]
oblique plane
U
سطح مورب
oblique bond
U
رج چینی کلاغ پر
oblique section
U
مقطع اریب
oblique section
U
مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique section
U
برش اریب
oblique section
U
مقطع مایل
oblique perspective
U
پرسپکتیو مایل
oblique system
U
سیستم مایل
external oblique
U
ماهیچهمورببیرونی
oblique weir
U
در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد
right oblique march
U
میل به راست رو
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
left oblique march
U
میل به چپ رو
left oblique march
U
فرمان میل به چپ رو
oblique edged scraper
U
رنده کج
mil gridded oblique
U
عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
projection
U
طرح
projection
U
تصویر
projection
U
نقشه کشی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
فرافکنی
projection
U
پیش بینی
projection
U
افکنش تصویر
projection
U
پروژه
projection
U
نور افکنی اگراندیسمان
projection
U
تجسم پرتو افکنی
projection
U
پرتاب طرح
projection
U
طرح ریزی
projection
U
پیش بینی یک وضعیت ازمجموعهای داده
projection
U
پیش امدگی
projection
U
پیش افکنی برامدگی
cylindrical projection
U
نقشهکشیاستوانهای
conic projection
U
نقشهکشیمخروطی
visual projection
U
فرافکنی دیداری
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
plane projection
U
طرحمسطح
projection welding
U
جوشکاری نقطه سیاه
projection welding
U
جوش برجسته
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
projection weld
U
جوش نقطه سیاه
interrupted projection
U
برآمدگیفاصلهدار
projection dome
U
گنبدپرتوافکن
projection screen
U
صفحهنورافکن
axonometric projection
U
طرح های هندسی
[معماری]
isometric Projection
U
[نقشه هم اندازه سه بعدی]
projection product
U
ضرب داخلی
[ریاضی]
projection product
U
ضرب نقطه ای
[ریاضی]
projection product
U
ضرب اسکالر
[ریاضی]
projection weld
U
جوش خال سیاه
projection tube
U
لامپ تصویر
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
newman projection
U
تصویر نیومن
annular projection
U
برامدگی حلقوی
area projection
U
تهیه نقشه از منطقه
area projection
U
تهیه تصویر منطقه
mercator's projection
U
تصویر مرکاتوریا استوانهای
circular projection
U
برامدگی گرد
lambert projection
U
سیستم تصویر لامبرت
lambert projection
U
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
mercator projection
U
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
orthographical projection
U
نمایش چیزی با خط هاوگوشههای راست
perspective projection
U
تصویر پرسپکتیوی
projection of a point
U
خط مصور
projection of a point
U
تصویر نقطه
projection maps
U
نقشههای فرافکنی
projection formula
U
فرمول تصویری
policonic projection
U
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
azimuth equidistant projection
U
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
raven's controlled projection test
U
ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
low voltage projection lamp
U
لامپ فشار ضعیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com