Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
obligated tour
U
دوران مشمولیت وفیفه
obligated tour
U
مدت مشمولیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
obligated
U
موفف
obligated
U
ملزم
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
obligated reservist
U
مشمول وفیفه
He dosent wish to be obligated to any one .
U
میل ندارد زیر بار منت کسی باشد
actual obligated space
U
محل یا جا در بارگیری دریایی
tour
U
سیاحت ماموریت
tour
U
گشت
tour
U
سفر
tour
U
مسافرت
tour
U
یک دوره مسابقه
tour
U
گشت کردن سیاحت کردن
tour
U
نوبت
tour
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tour operator
U
شرکتیکهاوقاتتعطیلراتنظیممیکند
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
package tour
U
گشت بسته ای
all-expense tour
U
گشت بسته ای
package tour
U
مسافرت بسته بندی
conducted tour
U
تور سیاحتی
tour de force
U
کار دشوار
tour de force
U
شیرین کاری
knight's tour
U
سفر اسب شطرنج
short tour
U
ماموریت کوتاه مدت
short tour
U
انتقال کوتاه مدت
tour de france
U
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
tour de force
U
هنرنمایی
tour de force
U
نمایش استادی و زبردستی
all-expense tour
U
مسافرت بسته بندی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com