Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transmitter
U
دهنی
transmitter
U
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitter
U
راوی
transmitter
U
انتقال دهنده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
فرستنده
transmitter
U
فرافرست
transmitter
U
فرستند
transmitter
U
دستگاه فرستنده
transmitter
U
فرستنده رادیویی
directional transmitter
U
فرستنده جهت دار
intermediate transmitter
U
فرستنده واسطه
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
jamming transmitter
U
فرستنده پارازیت
microwave transmitter
U
انتقالریزموج
amateur transmitter
U
فرستنده اماتور
telephone transmitter
U
میکروفن تلفن کپسول دهنی
pulse transmitter
U
فرستنده پالس
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
breasted transmitter
U
میکروفونی که به گردن اویخته میشود
control transmitter
U
دستگاههای همگرد
telephone transmitter
U
دهنی
long wave transmitter
U
فرستنده موج بلند
radio telephone transmitter
U
فرستنده تلفن بیسیم
ultrashort wave transmitter
U
فرستنده موج خیلی کوتاه
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
what noise is that?
U
این چه صدایی است
noise
U
سر و صدا
noise
U
سر وصدا
noise
U
انتشار دادن
noise
U
سر و صدا
noise
U
اوا
noise
U
شلوغ
noise
U
پارازیت
noise
U
عامل مخل
noise
U
همهمه
noise
U
شایعه و تهمت
noise
U
اختلال
noise
U
خش
noise
U
صدا راه انداختن پارازیت
noise
U
طنین
noise
U
قیل وقال
noise
U
نوفه
noise
U
منبع تغذیه
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
نویز
noise
U
سروصدا
noise
U
صدا
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise
U
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
shot noise
U
اثر ساچمهای
schottky noise
U
همهمه شوتکی
picture noise
U
پارازیت روی تمام صفحه نمایش
quantization noise
U
اختلال تدریج
white noise
U
نوفه سفید
noise suppressor
U
صدا خفه کن
noise suppression
U
جلوگیری ازپارازیت
noise suppression
U
پارازیت گیری
noise silencer
U
خاموشگر همهمه
noise potential
U
پتانسیل نویز
to make a noise
U
پهن شدن
white noise
U
نویز سفید
to make a noise
U
منتشر شدن
to make noise
U
سر و صدا کردن
to make a noise
U
شلوق کردن
to make a noise
U
صدا کردن
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
big noise
U
آدم مهمدریکارگان
The noise died down.
U
سروصدا ها خوابید
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
The noise kept me awake .
U
سروصدا نگذاشت بخوابم
noise pollution
U
الودگی صدا
ambient noise
U
نوعی صدای زیرابی
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
he makes most noise
U
میکند
humming noise
U
اغتشاش صوتی
i am unused to that noise
U
من به ان صدا اشنا نیستم
impluse noise
U
نویز ضربه جریان
indistinct noise
U
صدای اهسته و نامعلوم
induced noise
U
پارازیت القاء شده
induced noise
U
نویزجریان قوی
grid noise
U
پارازیت شبکه
grid noise
U
نویز شبکه
ambient noise
U
صدای اطراف
background noise
U
همهمه
background noise
U
اصوات مزاحم
background noise
U
پارازیت
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise
U
صدای پس زمینه
background noise
U
اختلال پس زمینه
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
input noise
U
پارازیت ورودی
input noise
U
پارازیت اولیه
make a noise
U
شلوغ کردن
noise pollution
U
نوف الایی
noise margin
U
تفاوت خش
noise filter
U
صافی همهمه
noise generator
U
خش زا
noise immunity
U
مصونیت از اختلال
noise level
U
میزان خش
noise level
U
سطح پارازیت
make a noise
U
سر و صدا کردن
noise limiter
U
همهمه کاه
intensity of noise
U
شدت پارازیت
line noise
U
اختلال
line noise
U
پارازیت خط
magnetic noise
U
نویز مغناطیسی
singal to noise ratio
U
نسبت سیگنال به اغتشاش
input noise voltage
U
ولتاژ پارازیت اولیه
to make a noise in the world
U
مشهور شدن
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
signal to noise ratio
U
نسبت پیام به همهمه
magnetic fluctuation noise
U
اثر برکهاوزن
The noise distracts my attention .
U
سروصد ا حواسم را پرت می کند
noise reducing antenna system
U
انتن ضد همهمه
He is a bih shot ( noise ) in this town .
U
جزو کله گنده های شهر است
His invevtion made a noise in the world.
U
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com