Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
national debt
U
قرضه ملی
national debt
U
بدهی ملی
national debt
U
قرض ملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
national debt burden
U
بار قرضه ملی
Other Matches
debt
U
غین
in debt
U
بدهکار
to get into debt
U
بدهی پیداکردن
the d. of a debt
U
پرداخت بدهی
to get into debt
U
بدهکارشدن
to get into debt
U
وام پیداکردن
to be in debt
U
مقروض بودن
to be in debt
U
بدهی داشتن
debt
U
بدهی
debt
U
وام
debt
U
قرض
debt
U
دین
debt
U
قصور
debt
U
بدهکاربودن
debt
U
بدهی داشتن
indgement debt
U
محکوم به
up to the eyes in debt
U
تا گردن زیر بدهی
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
oxygen debt
U
وام اکسیژن
passive debt
U
وام بی بهره
payment of a debt
U
اداء دین
payment of an debt
U
وفاء دین
net debt
U
بدهی خالص
funded debt
U
وام تنخواه دار
judgment debt
U
محکوم به مالی
judgement debt
U
محکوم به
judgement debt
U
دادخواسته
execution for debt
U
اقدام برای طلب وصول
floating debt
U
بدهی متغیر
immersed in debt
U
گرفتاربدهی
immersed in debt
U
فرو رفته در فرض
good debt
U
طلب وصول شدنی
funded debt
U
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
preferential debt
U
دین ممتازه
present debt
U
دین حال
private debt
U
بدهی خصوصی
debt relief
U
بخشش بدهکای
debt cut
U
صرف نظر از بدهکاری
debt forgiveness
U
صرف نظر از بدهکاری
debt relief
U
صرف نظر از بدهکاری
debt perpetrator
U
خطاکار در بدهی
debt perpetrator
U
مرتکب بدهی
to run into debt
U
قرض بالا آوردن
debt forgiveness
U
بخشش بدهکای
debt cut
U
بخشش بدهکای
proof of debt
U
دلیل طلب
proof of debt
U
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
public debt
U
قرضه عمومی
public debt
U
بدهی دولت
run in debt
U
قرض بهم رساندن
specialty debt
U
تعهدات مستند به اسناد رسمی
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
To be in debt up to ones ears.
U
غرق بدهی بودن
To be up to ones ears in debt.
U
تا خرخره درقرض بودن
debt rescheduling
U
تجدید نظر در شرایط وام
deep in debt
U
تا گردن زیر بدهی
debt advice
U
اعلامیه بدهکار
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
debt collector
U
کارگزاروصول طلب
acknowledgement of debt
U
اقرار به بدهی
crown debt
U
وام بدولت
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
acknowladgement of debt
U
قبول بدهی
debt collector
U
وصول کننده طلب
debt balance
U
مانده بدهکار
debt burden
U
بار بدهی
an active debt
U
بدهی با ربح
arrears of debt
U
دیون معوقه
attachment of debt
U
توقیف طلب
consolidated debt
U
بدهی یک کاسه شده
crown debt
U
طلب دولتی بستانکاری دولتی
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
debt limit
U
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
debt of nature
U
مرگ
debt of record
U
دین قانونی
bad debt
U
طلب غیر قابل وصول
debt outstanding
U
وام معوقه
debt service
U
پرداخت اصل و فرع
debt of nature
U
اجل
debt of record
U
بدهی قانونی record of court محکوم به
bad debt
U
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
debt of honour
U
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of honour
U
وام شرافتی
national
U
قومی
national
U
وابسته به قوم یاملتی
national
U
در سطح ملی
national
U
شهروند
national
U
تبعه
national
U
ملی
debt collecting agency
U
نماینده وصول مطالبات
discharging from an obligation or a debt
U
ابراء ذمه
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
debt collection for realisation
U
property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
simple content debt
U
دین ناشی از قرارداد شفاهی
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
to pay off a debt
[mortgage]
U
بدهی
[رهنی]
را قسطی پرداختن
To be in the red . To contract a debt .
U
قرض بالاآوردن
national plan
U
برنامه ملی
national saving
U
پس انداز ملی
national security
U
امنیت ملی
national sovereignty
U
حاکمیت ملی
national spending
U
مخارج ملی
national planning
U
برنامه ریزی ملی
national policy
U
خط مشی ملی
national salute
U
احترام به پرچم ملی
national policy
U
سیاست ملی
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
national pride
U
شعوبیه
national programs
U
برنامههای ملی
national reserve
U
اندوختگاه ملی
national reserve
U
پاستگاه ملی
national round
U
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
national product
U
تولید ملی
national state
U
دولت ملی
national strategy
U
استراتژی ملی
foreign national
U
تبعه خارجی
national mourning
U
سوگواری ملی
national anthem
U
سرود ملی
national anthems
U
سرود ملی
national government
U
ائتلافدولت
national park
U
باغ ملی
national parks
U
باغ ملی
national insurance
U
بیمه ملی
national insurance
U
بیمه اجتماعی
national service
U
خدمت ملی
national finance
U
مالیه ملی
national wealth
U
ثروت ملی
national supply
U
عرضه ملی
national strategy
U
مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
national service
U
خدمت نظام وظیفه
national output
U
تولید ملی
foreign national
U
ملیت خارجی
national asset
U
دارائی ملی
national economy
U
اقتصاد ملی
national bank
U
بانک ملی
national budget
U
بودجه ملی
national capital
U
سرمایه ملی
national dividend
U
سود سهام ملی
national demand
U
تقاضای ملی
national defense
U
دفاع در سطح ملی
national command
U
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
national defense
U
دفاع ملی
national culture
U
فرهنگ ملی
national defence
U
پدافند ملی
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national consumption
U
مصرف ملی
national convention
U
مجمع ملی
national defence
U
دفاع ملی
national ensign
U
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
national expenditures
U
هزینههای ملی
national expenditures
U
مخارج ملی
national assembly
U
مجلس ملی
national accounting
U
حسابداری ملی
national infrastructure
U
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national investment
U
سرمایه گذاری ملی
national loan
U
وام ملی
local national
U
اهل محل
local national
U
سکنه محلی
national objectives
U
هدفهای ملی
national flag
U
پرچم ملی
national guard
U
گارد ملی
national highway
U
شاهراه
national highway
U
راه اصلی
national income
U
درامد ملی
debt due at a future time
U
دین موجل
Better to go to bed supperless than to rise in debt.
<proverb>
U
گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
national balance sheet
U
ترازنامه ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
ministry of national defence
U
وزارت پدافند ملی
ministry of national defence
U
وزارت دفاع ملی
men's national round
U
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
member of the national team
U
عضو تیم ملی
national money income
U
درامد ملی پولی
national net income
U
درامد خالص ملی
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
gross national quality
U
کیفیت ناخالص ملی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
gross national expenditure
U
هزینه ناخالص ملی
net national income
U
درامد خالص ملی
front de liberation national
U
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
net national product
U
محصول خالص ملی
gross national product
U
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
gross national product
U
تولید ناخالص ملی
national broadcasting network
U
شبکهجهانیپخشبرنامه
national consulative assembly
U
مجلس شورای ملی
National Health Service
U
سیستمتفمینسلامتعمومی
the national consultative assembly
U
مجلس شورای ملی
gross national product
U
محصول ناخالص ملی
ministry of national economy
U
وزارت اقتصاد ملی
real national income
U
درامد ملی واقعی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
american national red cross
U
نشان صلیب سرخ امریکا
national crime information center
U
شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
real gross national product
U
تولید ناخالص ملی واقعی
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
nominal gross national product
U
محصول ناخالص ملی اسمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com