Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multi tone horn
U
بوق با اصوات مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dual tone horn
U
بوق با دو صدا
loud tone horn
U
بوق با صدای زیاد
horn in on
<idiom>
U
horn
U
آبشکن
horn in
U
تحمیل کردن
horn in
U
فرو کردن
horn
U
شاخ
horn
U
شیپور پیاله
horn
U
نوک
horn
U
شاخک مین ارتعاشی شاخک مجاورتی مین
horn
U
قاچ زین اسب
horn
U
کرنا
horn
U
بوق
occipital horn
U
شاخ پس سری
powder horn
U
دبه باروت
ram's horn
U
شاخ قوچ
ram's horn
U
قسمتی ازاستحکامات خندق
ram's horn
U
تورماهیگیری
ram's horn
U
قلاب جرثقیل
bull horn
U
بلندگوی دستی
basset horn
U
قره نی دارای صدای تنور
ammon's horn
U
شاخ امون
dorset horn
U
گوسفند شاخ بلندانگلیسی
english horn
U
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
horn of plenty
U
شاخ نشان وفور نعمت
horn mad
U
عصبانی
horn mad
U
شوریده
horn gap
U
شکاف سرنایی
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
horn stone
U
سنگ اتشزنه سیاه
hunting horn
U
بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
ink horn
U
دوات شاخی
fog horn
U
بوق مه
switch horn
U
سویچ مین شاخک دار
to lift up one's horn
U
جاه طلب بودن
air horn
U
بوقبادی
horn-rimmed
U
بهشکلشاخ - بهشکلبوق
blow one's own horn
<idiom>
U
شکست درچیزی
ram's horn
U
طرح شاخ قوچ
[در طرح های ایلیاتی و قشقایی و گاه در طرح های دیگر از این طرح برای تزئین فرش استفاده می شود.]
horn-work
U
[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
to blow a horn
U
بوق زدن
Horn loudspeaker
U
بلند گوی بوقی
French horn
U
نوعی شیپور
to lift up one's horn
U
مغرور بودن
chemical horn
U
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
air operated horn
U
شیپور بادی
ram's horn hook
U
قلاب دو شاخه
horn of pole piece
U
شاخ قطبک
tone
U
سایه رنگ
to tone down
U
ملایم کردن
to tone down
U
از تندی
tone
U
هماهنگی رنگ ها
tone
U
[ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
tone
U
ته رنگ
tone-on-tone
U
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
to tone up
U
کم مایه شدن
tone down
<idiom>
U
آرام ساختن
to tone down
U
کاستن
to tone down
U
ملایم شدن
to tone up
U
تندکردن
to tone up
U
پرمایه ترکردن
to tone up
U
تندشدن
tone
U
سفت کردن
tone
U
نوا
tone
U
صوت
tone
U
نت
tone
U
تونوس
tone
U
کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
tone
U
سایه روشن
tone
U
سایه روشن عکس هوایی
tone
U
به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tone
U
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
tone
U
باهنگ دراوردن
tone
U
درجه صدا
tone
U
اهنگ داشتن
tone
U
دانگ لحن
tone
U
صدا
tone
U
اهنگ
multi-
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
U
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi
U
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
side tone
U
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
tone deaf
U
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
dialing tone
U
بوق ازاد
tone and semitone
U
پرده ونیم پرده
tone arm
U
الت سوزن نگهدار گرامافون
otogenic tone
U
زنگ زدن گوشی
tone-deaf
U
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
quater tone
U
یک چهارم پرده
side tone
U
صدای جانبی گوشی
side tone
U
سایدتون
summation tone
U
صوت مرکب
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
combination tone
U
صوت ترکیبی
continuous tone
U
نقطههای متفاوت
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
difference tone
U
صورت افتراقی
affective tone
U
رنگ عاطفی
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
tone control
U
پیچ اهنگ
tone deafness
U
کری بسامدی
to toughen one's tone
U
لحن خود را تند کردن
to toughen one's tone
U
در گفتگو سخت شدن
generating tone
U
صوت مولد
level tone
U
اهنگ یکنواخت
half tone
U
نیم پرده
in an interrogatory tone
U
با لحن پرسش
in a jeering tone
U
بلحن استهزا
half tone
U
رنگ متوسط سایه رنگ
half tone
U
سایه روشن
half tone
U
سایه روشن زدن
A musical tone .
U
مقام ( درموسیقی )
tone poem
U
شعر دارای ترادف
tone poem
U
شعر سمفونی
dial tone
U
بوق آزاد
feeling tone
U
مایه احساسی
tone language
U
زبانهای اهنگی
tone dialing
U
شماره گیری اهنگی
dialling tone
U
بوقآزادتلفن
tone poem
U
شعر متشابه التلفظ
multi contact
U
چند قطبی
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
multi-storey
U
چندطبقه
multi-millionaire
U
بسیار ثروتمند
multi-millionaires
U
بسیار پولدار
multi-millionaires
U
بسیار ثروتمند
multi-coloured
U
چندرنگه
multi way switch
U
کلید تبدیل
multi way switch
U
کلید چند راهه
multi tasking
U
اجرای چندین کار
multi platform
U
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi ply
U
چند لا
multi way machine
U
دستگاه چند راهه
multi disk
U
مربوط به چندین نوع دیسک
multi disk
U
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi stage
U
چند طبقه
multi stage
U
چند مرحلهای
multi disk
U
سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi purpose
U
چند منظوره
multi mate
U
مالتی میت
multi channel
U
چند کاناله
multi pass
U
چند گذری
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi address
U
با چند نشانی
multi valued
U
چند ارز
multi level
U
چند سطحی
multi user
U
چند کاربری
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi meter
U
سنجه چند کاره
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
bass tone control
U
کنترلصدایبم
tone leader generator
U
ژنراتوررهبریصدا
touch tone telephone
U
تلفن دکمهای در سیستمهای پردازش از راه دور
I take exception to the tone of your remarks.
U
من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم.
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
treble tone control
U
کنترلصدایزیر
multi jet blowpipe
U
بوری چند شعله
multi bus system
U
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi conductor cable
U
کابل افشان
multi layer coil
U
سیم پیچی چند لایه
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi layer weld
U
جوشکاری چند لایه
multi blade grap
U
قلاب چند تیغه
multi chamber klin
U
کوره چند محفظهای
multi stage sampling
U
نمونه گیری چند مرحلهای
multi circuit switch
U
کلید سری
multi-chain necklaces
U
گردن بند چند زنجیره
multi electrode valve
U
لامپ چند قطبی
multi flame burner
U
اجاق چند شعله
multi grid tube
U
لامپ چند شبکه
multi-ply yarn
U
نخ چند لا
multi scan monitor
U
مشابه 6632
multi contact plug
U
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi color recorder
U
نگارنده چند رنگ
A multi-storey building.
U
ساختمان چندین طبقه
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
multi-purpose ladder
U
نردبانچندمنظوره
multi stage amplifier
U
امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment
U
ازمایش چند مرحلهای
multi stage press
U
پرس چند طبقه
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
multi stage scaffolding
U
داربست چند طبقه
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi strand machine
U
دستگاه چند رشتهای
multi conductor cable
U
کابل چند رشتهای
multi terminal system
U
سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi variate analysis
U
تحلیل چند متغیره
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi stage amplifier
U
تقویت کننده چند طبقه
multi speed motor
U
موتور چند سرعتی
multi purpose machine
U
ماشین چند کاره
multi part stationery
U
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi prupose project
U
طرح چند منظوره
multi line spectrum
U
طیف چند خطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com