English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mortality tables U جدول عمر نما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mortality U قابلیت دریافت ضایعات
mortality U مرگ و میر
mortality U فناپذیری مرگ و میر
mortality U تلفات
mortality U میرایی
mortality U متوفیات بشریت
mortality U مرگ ومیر
mortality U میرش
minimum mortality U کمینه مرگ و میر
infant mortality U مرگ و میر کودکان
ecological mortality U مرگ و میر بوم شناختی
minimum mortality U حداقل مرگ و میر
mortality factor U ضریب تلفات
mortality factor U ضریب مرگ ومیر
mortality rate U میزان مرگ و میر
mortality rate U نرخ مرگ و میر
mortality factor U ضریب فناپذیری وسیله
infant mortality rate U نرخ مرگ و میر نوزادان
tables U مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tables U لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables U طرح کردن
tables U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables U به صورت جدول دراوردن
tables U از دستور خارج کردن
tables U سفره
tables U خوان
tables U لوح جدول
tables U لیست
tables U فهرست
tables U معوق گذاردن
tables U میز
tables U روی میز گذاشتن
tables U در فهرست نوشتن
tables U به جدولی انتقال دادن
tables U میزبازی
tables U تو گذاردن
tables U جدول
tables U مطرح کردن
tables U کوهمیز
conversion tables U جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
turn the tables <idiom> U عوض کردن شرایط
tidal tables U جداول مشخصات جذر و مددریا
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
translation tables U جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
twelve tables U الواح دوازده گانه
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
urban's tables U جدولهای اربان
wear tables U جداول سایش جنگ افزارها
nest of tables U جایگاهمیزها
multiplication tables U جدول ضرب
dressing tables U میز ارایش
dressing tables U میز اینه داروکشودار
current tables U جداول جریانات جذر و مدی
multiplication tables U جدول بس شماری
water tables U ابخوان سفره
water tables U سطح ایستایی
water tables U سطح ایستائی اب
water tables U سطح ابهای زیر زمین
water tables U سطح ایستای
astronomical tables U زیج
coffee tables U میزپیشدستی
principal types of tables U انواععمدهمیزها
safe loads tables U جداول بارهای مجاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com