Perdic | maximum wavelength | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 141 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	maximum wavelength U	طول موج حداکثر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	on the same wavelength <idiom> U	هم فکر بودن
	wavelength U	طول موج
	antenna wavelength U	طول موج انتن
	natural wavelength U	طول موج طبیعی
	reciprocal wavelength U	طول موج وارونه
	wavelength selector U	طول موج گزین
	threshold wavelength U	طول موج استانه
	wavelength division multiplexing U	روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
	We speake the same language. we are on the same wavelength. we understand each other. U	زبان همدیگر رامی فهمیم
	maximum value U	مقدار بهره برداری
	maximum U	بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
	maximum U	بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
	maximum value U	جریان بیشینه
	maximum U	بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
	maximum U	بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
	maximum value U	مقدار حداکثر
	maximum U	ماکزیمم
	maximum U	حداکثر
	maximum U	بیشینه
	maximum U	بالاترین ماکسیمم
	maximum U	منتهی درجه بزرگترین
	maximum U	بزرگترین وبالاترین رقم
	maximum U	بیشین
	maximum U	بیشترین
	maximum U	بالاترین مقدار ماکسیمم
	maximum ordinate U	حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
	maximum output U	خروجی حداکثر
	maximum performance U	عملکرد حداکثر
	maximum performance U	کارایی حداکثر
	maximum price U	حداکثر بها
	maximum price U	بیشینه بها
	maximum profit U	حداکثر سود
	maximum of intensity U	حداکثر شدت
	maximum natality U	بیشینه زادو ولد
	maximum natality U	حداکثر زاد و ولد
	maximum moment U	لنگر بیشینه
	maximum moment U	حداکثر لنگر
	maximum load U	بار گذاری حداکثر
	maximum load U	بار حداکثر
	maximum liklihood U	درست نمایی بیشینه
	maximum gradeability U	حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
	maximum gain U	تقویت حداکثر
	maximum range U	حداکثر برد جنگ افزار
	relative maximum U	حداکثر نسبی
	relative maximum U	ماکزیمم نسبی
	maximum work U	کار حداکثر
	maximum ratings U	مقدار حداکثر
	maximum thermometer U	گرماسنج حداکثر
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	maximum temperature U	درجه حرارت حداکثر
	maximum take off weight U	حداکثر وزن برخاستن
	maximum stock U	حداکثر موجودی انبار
	maximum speed U	حداکثر سرعت
	maximum slope U	حداکثر شیب
	maximum slope U	بیشترین شیب
	maximum scale value U	مقدار درجه بندی حداکثر
	maximum ratings U	مقدار نامی حداکثر
	maximum range U	بردنهایی اسلحه
	to have a maximum limit [of something] U	[به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
	maximum demand U	بار حداکثر
	maximum flexibility U	خمش پذیری حداکثر
	maximum energy U	انرژی بیشینه
	maximum efficiency U	راندمان بیشینه
	maximum efficiency U	راندمان حداکثر
	maximum current U	جریان پیک
	maximum efficiency U	حداکثر کارائی
	maximum duration U	زمان حداکثر
	maximum current U	جریان حداکثر
	maximum demand U	پیک بار
	maximum deflection U	انحراف حداکثر
	maximum deviation U	انحراف حداکثر
	maximum demand U	تقاضای بیشینه
	maximum detector U	اشکارساز حداکثر
	maximum density U	حداکثر تراکم
	maximum demand U	بار پیک
	maximum flood U	طغیان بیشینه
	maximum flood U	سیل بیشینه
	intensity maximum U	پیشینه نور ماکسیمم نور
	intensity maximum U	حداکثر شدت
	global maximum U	حداکثر مطلق
	maximum amplitude U	دامنه حداکثر
	maximum energy U	انرژی حداکثر
	maximum available powere U	توان حداکثر
	maximum capacity U	فرفیت حداکثر
	maximum frequency U	فرکانس حداکثر
	maximum safe temperature U	درجه حرارت مجاز حداکثر
	design maximum weight U	حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
	maximum sound pressure U	فشار صوت حداکثر
	maximum scattering angle U	زاویه پراکندگی حداکثر
	actual maximum flowline U	ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
	maximum security prison U	زندان فوق امنیتی
	maximum power demand U	مصرف حداکثر
	maximum water level U	تراز بیشینه طرح شده مخزن
	maximum surface temperature U	درجه حرارت سطحی حداکثر
	maximum current relay U	رله جریان زیاد
	maximum water level U	ترازطبیعی مخزن
	maximum water level U	بیشینه تراز
	maximum circuit breaker U	کلید جریان زیاد
	maximum control current U	جریان کنترل حداکثر
	maximum asymmetric three phase U	current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
	maximum and minimum thermometer U	گرماسنج حداقل و حداکثر
	maximum undistorted output U	بیشینه صدای غیر مغشوش
	maximum current rating U	جریان نامی حداکثر
	maximum allowable concentration U	حداکثر غلظت مجاز
	maximum reverse r.m.s. voltage U	ولتاژ سد موثر حداکثر
	maximum recording attachment U	دستگاه ضبط کننده حداکثر
	maximum output voltage U	ولتاژ خروجی حداکثر
	maximum operating voltage U	ولتاژ کار حداکثر
	maximum r.m.s. on state current U	جریان رفت موثر حداکثر
	maximum modulating frequency U	فرکانس حداکثر مدولاسیون
	maximum load rating U	قابلیت بارگیری نامی حداکثر
	maximum flood discharge U	بده بیشینه طغیان
	maximum flood discharge U	بده حداکثرطغیان
	maximum limited stress U	تنش حداکثر
	maximum liklihood method U	روش حداکثر احتمال
	maximum likelihood method U	روش حداکثر درست نمایی
	maximum light transmission U	انتقال نور حداکثر
	maximum landing weight U	حداکثر وزن فرود
	maximum in power gain U	تقویت قدرت حداکثر
	maximum permissible load U	بار مجاز حداکثر
	maximum input frequency U	فرکانس ورودی حداکثر
	maximum demand indicator U	کنتور بار پیک
	maximum demand meter U	تقاضاسنج
	maximum demand meter U	حداکثر مقدار سنج
	maximum demand pointer U	عقربه مصرف حداکثر
	maximum prr ermissible U	مجاز حداکثر
	maximum probility detection U	تعیین احتمال حداکثر
	maximum direction finding U	جهت یابی حداکثر
	maximum powerpoint voltage U	ولتاژ در نقطه توان حداکثر
	maximum power operation U	کار با توان حداکثر
	maximum power gain U	تقویت توان حداکثر
	maximum permissible voltage U	ولتاژ مجاز حداکثر
	maximum gate trigger voltage U	ولتاژ احتراق حداکثر
	to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
	maximum forward r.m.s. on state current U	جریان رفت موثر حداکثر
	maximum permissible temperature rise U	حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
	maximum current circuit breaker U	کلید قطع کننده جریان حداکثر
	maximum power point current U	جریان در نقطه توان حداکثر
	maximum gate trigger current U	جریان احتراق حداکثر
	maximum junction to case thermal impedan U	مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه