Perdic | maximum duration | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 164 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	maximum duration U	زمان حداکثر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	duration U	استمرار
	duration U	مدت
	duration U	طی
	duration U	سختی بقاء
	duration U	دیرش
	duration U	مدت ادامه
	duration U	براوردی از زمان لازم جهت انجام یک فعالیت
	duration U	مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
	loading duration U	مدت بار گذاری
	impluse duration U	مدت ایمپولز
	duration of sunshine U	ساعات افتابی
	duration of rainfall U	مدت بارش
	duration curve U	معروف به منحنی دبی کلاسه
	of short duration U	کم مدت
	of long duration U	مدید
	run duration U	1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
	valve duration U	مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
	of long duration U	دیرپای
	of short duration U	کوتاه
	pulse duration U	مدت تپش
	response duration U	مدت پاسخ
	run duration U	خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
	run duration U	کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
	run duration U	که زمان اجرای برنامه انجام می شوند
	run duration U	مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
	run duration U	نرم افزاری است که درحافظه اصلی لازم است درهنگام اجرای برنامه
	run duration U	مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
	run duration U	مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
	This contract is of unlimited duration. U	طول مدت این قرارداد نامحدود است.
	How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U	من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
	How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U	من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
	maximum value U	مقدار بهره برداری
	maximum value U	مقدار حداکثر
	maximum value U	جریان بیشینه
	maximum U	بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
	maximum U	حداکثر
	maximum U	بیشینه
	maximum U	بالاترین ماکسیمم
	maximum U	منتهی درجه بزرگترین
	maximum U	بزرگترین وبالاترین رقم
	maximum U	بیشین
	maximum U	بیشترین
	maximum U	بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
	maximum U	بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
	maximum U	ماکزیمم
	maximum U	بالاترین مقدار ماکسیمم
	maximum U	بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
	maximum profit U	حداکثر سود
	maximum price U	حداکثر بها
	maximum range U	حداکثر برد جنگ افزار
	maximum price U	بیشینه بها
	maximum performance U	عملکرد حداکثر
	maximum output U	خروجی حداکثر
	maximum ordinate U	حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
	maximum of intensity U	حداکثر شدت
	maximum natality U	بیشینه زادو ولد
	maximum natality U	حداکثر زاد و ولد
	maximum load U	بار حداکثر
	maximum moment U	لنگر بیشینه
	maximum moment U	حداکثر لنگر
	maximum load U	بار گذاری حداکثر
	maximum range U	بردنهایی اسلحه
	maximum ratings U	مقدار حداکثر
	maximum ratings U	مقدار نامی حداکثر
	relative maximum U	حداکثر نسبی
	maximum work U	کار حداکثر
	maximum wavelength U	طول موج حداکثر
	maximum thermometer U	گرماسنج حداکثر
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	maximum temperature U	درجه حرارت حداکثر
	maximum take off weight U	حداکثر وزن برخاستن
	maximum stock U	حداکثر موجودی انبار
	maximum speed U	حداکثر سرعت
	relative maximum U	ماکزیمم نسبی
	maximum slope U	حداکثر شیب
	maximum slope U	بیشترین شیب
	maximum scale value U	مقدار درجه بندی حداکثر
	to have a maximum limit [of something] U	[به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
	maximum liklihood U	درست نمایی بیشینه
	maximum density U	حداکثر تراکم
	maximum deflection U	انحراف حداکثر
	maximum deviation U	انحراف حداکثر
	maximum frequency U	فرکانس حداکثر
	maximum demand U	تقاضای بیشینه
	maximum demand U	پیک بار
	maximum demand U	بار پیک
	maximum demand U	بار حداکثر
	maximum flood U	سیل بیشینه
	maximum flood U	طغیان بیشینه
	maximum detector U	اشکارساز حداکثر
	maximum flexibility U	خمش پذیری حداکثر
	maximum energy U	انرژی حداکثر
	maximum energy U	انرژی بیشینه
	maximum efficiency U	راندمان بیشینه
	maximum efficiency U	راندمان حداکثر
	maximum current U	جریان حداکثر
	maximum current U	جریان پیک
	maximum performance U	کارایی حداکثر
	maximum amplitude U	دامنه حداکثر
	intensity maximum U	پیشینه نور ماکسیمم نور
	intensity maximum U	حداکثر شدت
	maximum efficiency U	حداکثر کارائی
	global maximum U	حداکثر مطلق
	maximum available powere U	توان حداکثر
	maximum capacity U	فرفیت حداکثر
	maximum gain U	تقویت حداکثر
	maximum gradeability U	حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
	design maximum weight U	حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
	actual maximum flowline U	ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
	maximum undistorted output U	بیشینه صدای غیر مغشوش
	maximum demand meter U	حداکثر مقدار سنج
	maximum demand pointer U	عقربه مصرف حداکثر
	maximum allowable concentration U	حداکثر غلظت مجاز
	maximum demand indicator U	کنتور بار پیک
	maximum water level U	بیشینه تراز
	maximum security prison U	زندان فوق امنیتی
	maximum current rating U	جریان نامی حداکثر
	maximum sound pressure U	فشار صوت حداکثر
	maximum current relay U	رله جریان زیاد
	maximum circuit breaker U	کلید جریان زیاد
	maximum asymmetric three phase U	current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
	maximum and minimum thermometer U	گرماسنج حداقل و حداکثر
	maximum water level U	ترازطبیعی مخزن
	maximum water level U	تراز بیشینه طرح شده مخزن
	maximum control current U	جریان کنترل حداکثر
	maximum demand meter U	تقاضاسنج
	maximum direction finding U	جهت یابی حداکثر
	maximum power operation U	کار با توان حداکثر
	maximum power gain U	تقویت توان حداکثر
	maximum power demand U	مصرف حداکثر
	maximum permissible voltage U	ولتاژ مجاز حداکثر
	maximum light transmission U	انتقال نور حداکثر
	maximum permissible load U	بار مجاز حداکثر
	maximum input frequency U	فرکانس ورودی حداکثر
	maximum output voltage U	ولتاژ خروجی حداکثر
	maximum load rating U	قابلیت بارگیری نامی حداکثر
	maximum operating voltage U	ولتاژ کار حداکثر
	maximum in power gain U	تقویت قدرت حداکثر
	maximum modulating frequency U	فرکانس حداکثر مدولاسیون
	maximum likelihood method U	روش حداکثر درست نمایی
	maximum powerpoint voltage U	ولتاژ در نقطه توان حداکثر
	maximum surface temperature U	درجه حرارت سطحی حداکثر
	maximum liklihood method U	روش حداکثر احتمال
	maximum scattering angle U	زاویه پراکندگی حداکثر
	maximum safe temperature U	درجه حرارت مجاز حداکثر
	maximum reverse r.m.s. voltage U	ولتاژ سد موثر حداکثر
	maximum recording attachment U	دستگاه ضبط کننده حداکثر
	maximum flood discharge U	بده بیشینه طغیان
	maximum flood discharge U	بده حداکثرطغیان
	maximum prr ermissible U	مجاز حداکثر
	maximum limited stress U	تنش حداکثر
	maximum probility detection U	تعیین احتمال حداکثر
	maximum r.m.s. on state current U	جریان رفت موثر حداکثر
	maximum landing weight U	حداکثر وزن فرود
	to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
	maximum current circuit breaker U	کلید قطع کننده جریان حداکثر
	maximum gate trigger voltage U	ولتاژ احتراق حداکثر
	maximum gate trigger current U	جریان احتراق حداکثر
	maximum permissible temperature rise U	حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
	maximum power point current U	جریان در نقطه توان حداکثر
	maximum forward r.m.s. on state current U	جریان رفت موثر حداکثر
	maximum junction to case thermal impedan U	مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
	open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U	قرارداد کار بدون مدت