English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mathematical functions U توابع ریاضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mathematical U ریاضی
mathematical U مربوط به ریاضیات
mathematical U نمایش سیستم با ایده ها و فرمولهای ریاضی
mathematical U کسینوس و سینوس و..
mathematical U لگاریتم
mathematical U مثل ریشه دوم
mathematical U توابع کتابخانهای که حاوی توابع ریاضی استاندارد هستند
mathematical U وابسته به ریاضیات
mathematical model U الگوی ریاضی
mathematical model U مدل ریاضی
mathematical probability U احتمال ریاضی
mathematical programming U برنامه نویسی ریاضی
mathematical psychology U روانشناسی ریاضی
mathematical mode U مدل ریاضی
mathematical logic U منطق ریاضی
mathematical instrument U اسباب نگاره کشی
mathematical induction U استقراء ریاضی
mathematical identity U اتحاد ریاضی
mathematical expectation U امید ریاضی
mathematical economics U اقتصاد ریاضی
mathematical school U مکتب ریاضی
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical term U جمله [ریاضی]
mathematical notation U نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
mathematical term U عبارت [ریاضی]
mathematical logic U منطق ریاضی [ریاضی]
mathematical software U نرم افزار ریاضی
mathematical statistics U امار ریاضی
mathematical symbols U علائم ریاضی
physico mathematical U فیزیکی و ریاضی
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
iranian mathematical sociaty U انجمن ریاضیات ایران
journal of the iranian mathematical soci U ماهنامه انجمن ریاضی ایران
functions U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functions U انجام عمل به درستی
functions U کار کردن
functions U وفیفه
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions U تابع
functions U عمل
functions U نقش
functions U دستورالعمل
functions U ایین رسمی
functions U وفیفه داشتن
functions U کارکرد
functions U کار
functions U کارویژه
functions U پیشه
functions U مقام
functions U ماموریت عمل
functions U ایفاء
functions U عمل کردن کارکردن
functions U فعالیت
functions U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions U طرزکار تابع
functions U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functions U مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions U چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions U وفیفه عمل کردن
functions U کارایی
functions U خاصیت وجودی
circular functions U تابع های مثلثاتی [ریاضی]
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
functions of money U نقش پول
transfer functions U توابع انتقالی
market functions U وفائف بازار
money functions U وفائف پول
orthogonal functions U توابع متعامد
orthonormal functions U توابع متعامد بهنجار
orthonormal functions U توابع نرمال ارتو
functions of money U وفائف پول
post war consumption functions U توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
theory of functions of a complex variable U آنالیز مختلط [ریاضی]
theory of functions of a complex variable U نظریه توابع [ریاضی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com