English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maintenance float U شارژ انبار سیال
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
float U جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U شناور ساختن در هوا معلق بودن
float U روی اب نگهداشتن شناور
float U تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
float U فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
float U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
float U شناور بودن
on the float U شناور
float well U چاه شناور
float U چوب پنبه
float U بستنی مخلوط با شربت وغیره
float U شناور شدن شناور بودن
float U شناور ساختن روی اب ایستادن
float U سوهان زدن
float U شناور
float U شناور شدن
float U غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
float U هاله
float U ماله چهارسو
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
float bridge U پل شناور
float factor U ضریب شناوری
float fishing U ماهیگیری با قایق متحرک
float clamp U گیرهشناور
life float U قایق نجات
float board U پره
to float with the current <idiom> U با جریان آب رفتن [اصطلاح مجازی]
carburetor float U شناور کاربراتور
back float U شناور شدن روی اب
milk float U عرابه یا چرخ شیر فروشی
float gauging U اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
float guage U اشل شناور
float into position U شناور شدن
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
rod float U تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
free float U مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
free float U فرجه ازاد
float valve U دریچه شناور
float test U ازمون شناور
float stone U سنگ سایش
float light U منور
float into position U غوطه ور شدن
float type carburator U کاربوراتور غواصکی
tank gauge float U درجهشناورتانکر
jelly fish float U شناور شدن در اب با دست وپای دراز
maintenance U نگهداری و تعمیر
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintenance U تعویض قط عات و...
maintenance U نگهداری
maintenance U حفظ کردن
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
maintenance U نگاهداری
maintenance U صیانت
maintenance U حفافت کردن
maintenance U تعمیر
maintenance U قوت
maintenance U گذران خرجی
maintenance U ابقاء
maintenance U نگهداشت
maintenance U تاسیسات
maintenance U حفظ
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
maintenance U حمایت خرجی
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
maintenance U نفقه
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
maintenance U ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
program maintenance U نگهداشت برنامه
schedule maintenance U نگهداشت زمان بندی شده
program maintenance U نگهداری برنامه
preventive maintenance U نگهداشت پیشگیر
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
maintenance status U وضعیت نگهداری
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
maintenance support U پشتیبانی تعمیراتی
normal maintenance U نگاهداری بهنجار
normal maintenance U محافظت عادی
organizational maintenance U تعمیرات سازمانی
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
preventive maintenance U نگهداشت پیش گیر
maintenance schedule U برنامه نگهداشت
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
supplementary maintenance U نگهداشت تکمیلی
term of maintenance U مهلت نگاهداری
separate maintenance U نفقه زنی که جدا از شوهرزندگی میکند
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance area U قسمتنگهداریوتنظیم
maintenance hangar U آشیانهنگهداریهواپیما
remote maintenance U نگهداری از راه دور
remote maintenance U پشتیبانی از راه دور
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
software maintenance U نگهداری نرم افزار
schedule maintenance U نگهداری زمانبندی شده
term of maintenance U دوره نگاهداری
categories of maintenance U طبقات نگهداری
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
depot maintenance U نگهداری دپویی
emergency maintenance U نگهداشت اضطراری
entitled to maintenance U واجب النفقه
field maintenance U نگهداری صحرایی
field maintenance U نگهداری در صحرا
file maintenance U نگاهداشت پرونده ها
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
categories of maintenance U انواع نگهداری
corrective maintenance U نگهداشت اصلاحی
corrective maintenance U عمل جستجو
corrective maintenance U یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
corrective maintenance U عمل تشخیص
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
corrective maintenance U پشتیبانی اصلاحی
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
levels of maintenance U ردههای نگهداری
library maintenance U نگهداشت کتابخانهای
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance period U دوره تعمیرات
maintenance period U زمان تعمیرات
maintenance panel U تابلوی نگهداشت
maintenance program U برنامه نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
maintenance of membership U هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
maintenance of membership U حمایت از عضویت
maintenance materials U لوازم تعمیرات
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
maintenance cost U هزینه نگهداری
maintenance cost U ارزش نگهداری
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
maintenance history U تاریخ تعمیرات
maintenance level U سطح تثبیت
maintenance materials U مواد تعمیرات
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
master file maintenance U تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com