Perdic | main connection | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	main connection U	اتصال اصلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	main circuit connection U	اتصال مدار اصلی
Other Matches

	connection U	اتصال زمین
	connection U	اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
	connection U	پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
	connection U	پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
	connection U	اتصال یا چیزی که متصل میشود
	y connection U	اتصال شلواری
	y connection U	اتصال ستاره
	v connection U	اتصال مثلث
	connection U	ارتباط
	connection U	بستگی نسبت
	connection U	وابستگی
	connection U	پیوستگی اتصال
	connection U	مقام
	connection U	خویش
	connection U	رابطه
	connection U	پیوند
	connection U	انشعاب
	connection U	اتصال
	delta connection U	سیم پیچ مثلث
	connection survey U	نقشه برداری منطقه ربط
	connection plug U	دو شاخه
	connection terminal U	پایانه اتصال
	ground connection U	اتصال زمین
	delta connection U	اتصال مثلث
	connection line U	خط اتصال
	connection fuse U	فیوزاتصال
	cascade connection U	خروجی یکی ورودی برای دیگری است
	cascade connection U	دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود
	to make a connection U	رابطه ای برقرار کردن
	connection box U	جعبه اتصال
	connection cable U	کابل اتصال
	connection diagram U	دیاگرام اتصال
	connection diagram U	دیاگرام مداری
	connection factor U	ضریب انشعاب
	connection fuse U	ماسوره اتصال دهنده
	cascade connection U	تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
	interrupt a connection U	قطع شدن یک اتصال
	I missed the connection. U	من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
	connection to ventilator U	اتصال به هواکش
	solderless connection U	اتصال بدون لحیم
	physical connection U	اتصال مادی
	Is there a connection to Glasgow? U	آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
	outer connection U	پیوند برونی
	internal connection U	اتصال داخلی
	electrical connection U	متصلکنندهالکتریکی
	delta connection U	اتصال دلتا
	to catch the connection U	وسیله نقلیه رابط را گرفتن
	exhaust connection U	اتصال خروجی
	faulty connection U	رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
	overhead connection U	اتصالبالایی
	hardwired connection U	می بجای ورودی و سوکت
	haunched connection U	اتصال ماهیچهای
	earth connection U	اتصالزمینی
	mains connection U	اتصالاصلی
	cascade connection U	اتصال کاسکاد اتصال پلهای
	three phase connection U	اتصال سه فازه
	parallel connection U	اتصال موازی
	taylor connection U	اتصال تیلور
	tandom connection U	اتصال ابشاری
	tandom connection U	اتصال دنبال هم
	tandem connection U	اتصال ابشاری
	phonograph connection U	پریز مخصوص پیکاپ
	star connection U	اتصال ستاره
	star connection U	اتصال ستارهای
	pipe connection U	اتصال لوله
	plug connection U	کنتاکت پریز
	outer connection U	اتصال خارجی
	series connection U	اتصال سری
	trunk connection U	اتصال مشترکین از طریق ترانک
	two phase connection U	اتصال یا مدار دو فازه
	cascade connection U	اتصال ابشاری
	building connection U	انشعاب ساختمان
	mesh connection U	اتصال توری
	telephone connection U	اتصال تلفنی
	electric connection U	اتصال الکتریکی
	connection point U	مرکزاتصال
	coach connection U	کلاجمتصل
	chimney connection U	دودکشمرتبطکننده
	series connection U	اتصال زنجیری
	microphone connection U	اتصال میکروفن
	plug connection U	اتصال دوشاخه
	series connection U	اتصال دنبالهای
	connection of the vaginal U	passages anal and افضاء
	zigzag connection U	اتصال زیگزاگ
	series parallel connection U	اتصال زنجیری- موازی
	rear [front] connection U	اتصال [جلوئی] پشتی
	post-insulated connection U	پس از پیوند عایق دار شده
	video connection panel U	صفحهاتصالبهنمایشگر
	flexible hose connection U	رابطانعطافپذیرلوله
	open delta connection U	اتصال مثلث باز
	He talked in this connection (vein). U	دراین زمینه صحبت کرد
	zig zag connection U	اتصال زیگزاگی
	fits units with ... connection U	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
	connection of loom pieces U	متصل کردن قطعات دار [قالی]
	air hose connection U	اتصالشلنگهوا
	three phase bridge connection U	اتصال پل سه فازه
	telephone test connection U	اتصال ازمایش تلفن
	double delta connection U	اتصال مثلث دوبل
	series parallel connection U	اتصال سری- موازی
	inlet pipe connection U	اتصال لوله ورودی
	electrical connection panel U	صفحهاتصالبهبرق
	idle current connection U	اتصال جریان بی باری
	idling current connection U	اتصال جریان بی باری
	What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U	چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
	equipotential bonding conductor connection U	ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
	with might and main U	با تمام نیرو با همه توانایی
	main U	ی تر راهنمایی میکند
	main U	بزرگ تمام
	main U	مهم
	in the main U	بطور کلی
	in the main U	اساسا
	in the main U	بیشتر اصلا
	main U	ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
	main U	مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
	main U	سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
	main U	MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
	main U	بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
	main U	خط اصلی
	main U	کامل شاه لوله
	main U	با اهمیت
	main U	بسیار مهم
	main U	مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
	main U	نیرومند
	main U	عمده
	main <adj.> U	اصلی
	main U	مهم تمام
	main U	کامل
	main U	دریا
	main contractor U	پیمانکاردست اول
	main storage U	انباره اصلی
	main storage U	حافظه اصلی
	main switch U	کلید اصلی
	main topmast U	دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
	main unit U	واحد اصلی
	main voltage U	ولتاژ اصلی
	main clauses U	رجوع شود به clause independent
	main winding U	سیم پیچی اصلی
	main stem U	خط اصلی
	main yard U	قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
	main wire U	سیم اصلی
	the main army U	بخش عمده ارتش
	main fan U	پروانهاصلی
	main glider U	غلتکاصلی
	main inlet U	دهانهاصلی
	main leg U	پایهاصلی
	main mirror U	آینهاصلی
	main drag <idiom> U	مهمترین خیابان شهر
	main section U	قسمتاصلی
	What is the main obstacle ? U	مانع اصلی چیست ؟
	main stalk U	ساقهاصلی
	main stand U	تکیهگاهاصلی
	main transformer U	تغییردهندهاصلی
	To wonder from the main topic. U	از مطلب اصلی دور افتادن
	main tube U	تیوپاصلی
	main vent U	منقذاصلی
	main wheel U	چرخاصلی
	main entrance U	ورودیاصلی
	main engines U	موتورهایاصلی
	main duct U	لولهاصلیآب
	main parachute U	چتراصلی
	main store U	حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
	main memory U	حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
	main store U	حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
	main memory U	حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
	main clause U	رجوع شود به clause independent
	main stripe U	[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
	main color U	رنگ زمینه
	main color U	رنگ اصلی
	main cleanout U	تمیزکنندهاصلی
	main carriage U	حاملاصلی
	main diagonal U	قطر اصلی [ریاضی]
	rising main U	جنبشاصلی
	main stem U	راه اصلی جویبار
	main effort U	تلاش اصلی
	main coil U	سیم پیچ اصلی
	main circuit U	مدار اصلی
	main carburetor U	کاربراتور اصلی
	main canal U	کانال اصلی
	main camshaft U	میل بادامک اصلی
	main busbar U	شمش اصلی
	main building U	ساختمان اصلی
	main body U	عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
	main body U	عمده قوا
	main beam U	شعاع اصلی
	main beam U	شاه تیر
	main battery U	باطری اصلی
	main battery U	توپ اصلی ناو
	main coil U	بوبین اصلی
	main column U	ستون اصلی
	main drain U	پمپ اصلی خن ناو
	main drain U	زهکش اصلی
	main door U	در اصلی
	main distribution U	مقسم اصلی
	main discharge U	تخلیه اصلی
	main direction U	جهت اصلی
	main deck U	پل اصلی
	main deck U	عرشه اصلی ناو
	main current U	اتصال سری
	main current U	جریان اصلی
	main cable U	کابل اصلی