Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic bubble memory
U
حافظه حبابی مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bubble memory
U
حافظه حبابی
bubble memory
U
مین فرفیت بالا
bubble memory
U
سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory
U
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
magnetic memory
U
حافظه مغناطیسی
magnetic tape memory
U
حافظه نوار مغناطیسی
magnetic matrix memory
U
حافظه ماتریس مغناطیسی
magnetic film memory
U
حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic drum memory
U
حافظه با درام مغناطیسی
magnetic disk memory
U
حافظه با دیسک مغناطیسی
magnetic core memory
U
حافظه چنبرهای مغناطیسی
magnetic thin film memory
U
حافظه فیلم نازک مغناطیسی
magnetic drum file memory
U
درام مغناطیسی حافظه بزرگ
bubble
U
قلقل زدن
bubble
U
حباب براوردن
bubble
U
خروشیدن جوشاندن
bubble
U
گفتن
bubble
U
بیان کردن حباب
bubble
U
ابسوار
bubble
U
اندیشه پوچ
bubble
حباب
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
bubble
U
جوشیدن
hubble bubble
U
شلوغ
bubble sort
U
سورت حبابی
to bubble over with wrath
U
خروشیدن
to bubble over with wrath
U
جوش زدن
hubble-bubble
U
قلیان
soap bubble
U
حباب کف صابون
bubble cap
U
فنجانک حباب
bubble chamber
U
اتاقک حباب
soap bubble
U
چیزجالب وزود گذر
to prick the bubble
U
باد کسی را خوابانیدن
to prick the bubble
U
مشت کسیرا باز کردن
hubble bubble
U
قلیان
bubble and squeak
U
خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
bubble bath
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath
U
وان پر کف و معطر شده
bubble baths
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble baths
U
وان پر کف و معطر شده
bubble gum
U
ادامس بادکنکی
hubble bubble
U
غلیان
gas bubble
U
حباب گاز
bubble horizon
U
افق نمایان از زیر ابر
bubble horizon
U
ابرشکافدار
bubble sort
U
مرتب کردن حبابی
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble sort
U
جور کردن حبابی
bubble point
U
نقطه جوش
Burst sb's bubble
<idiom>
U
تو ذوق کسی زدن
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble sorting
U
جور کردن حبابی
bubble sextant
U
سکستانت مایعی
bubble tower
U
برج تقطیر
bubble jock
U
بوقلمون نر
bubble tray
U
بشقابک حباب
bubble tower
U
برج حباب
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble.
U
حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
immediate memory
U
حافظه فوری
memory
U
حافظه
memory
U
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
in memory of
<idiom>
U
به صورت رایگان
memory
U
حافظه دستگاه کامپیوتر
to the memory of
U
به یادبود
memory
U
یادگار یاد بود
memory
U
یاد
memory
U
خاطره
memory protection
U
حفافت حافظه
memory port
U
درگاه حافظه
memory module
U
ماژول حافظه پیمانه حافظه
main memory
U
حافظه اصلی
memory map
U
نگاشت حافظه
memory map
U
طرح یا نقشه حافظه
memory mapped i/o
U
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory mapping
U
نقشه حافظه
memory moard
U
برد حافظه
memory module
U
واحد حافظه
memory register
U
ثبات حافظه
programmable memory
U
حافظه برنامه پذیر
memory mapping
U
نگاشت حافظه
photodigital memory
U
خواندن چند بار
passive memory
U
حافظه منفعل
optical memory
U
حافظه نوری
one level memory
U
حافظه یک سطحی
memory word
U
کلمه حافظه
memory trace
U
رد یاد
memory span
U
فراخنای یاد
memory sniffing
U
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory snapshot
U
تصویر لحظهای حافظه
memory protection
U
پشتیبانی ازحافظه
photodigital memory
U
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
racial memory
U
حافظه نژادی
mass memory
U
حافظه انبوه
memory location
U
مکان حافظه
memory dependent
U
وابسته حافظه
memory interleaving
U
برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory dependent
U
متکی به حافظه
memory drum
U
گردونه یاد
memory image
U
تصویر یاد
memory illusion
U
خطای یاد
memory hierarchy
U
سلسله مراتب حافظه
memory dump
U
رونوشت ازحافظه
memory for digits
U
حافظه عددی
memory location
U
محل حافظه
memory dump
U
روگرفت حافظه
memory afterimage
U
رد تصویر یاد
memory address
U
نشانی حافظه
memory address
U
ادرس حافظه
memory allocation
U
اختصاص حافظه
memory map
U
نقشه حافظه
memory bandwidth
U
پهنای باند حافظه
memory bank
U
بانک حافظه
memory cache
U
حافظه پنهان
memory capacity
U
گنجایش حافظه
memory management
U
مدیریت حافظه
memory cell
U
سلول حافظه
memory chip
U
تراشه حافظه
memory cycle
U
چرخه حافظه
memory guard
U
نگهبان حافظه
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
to fail
[memory]
U
درماندن
[حافظه یا خاطره]
to fail
[memory]
U
وا ماندن
[حافظه یا خاطره]
To revive a memory.
U
خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory.
U
می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory
U
دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall
U
دوبارهخوانیحافظه
memory key
U
کلیدحافظه
memory cancel
U
پاککردنحافظه
memory button
U
دکمهحافظ
add in memory
اضافه کردن به حافظه
within living memory
U
به یاد دارند
within living memory
U
تا انجا که مردمان زنده
volatile memory
U
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
U
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
U
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
primary memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
volatile memory
U
حافظه فرار
scratchpad memory
U
حافظه چرکنویس
scratchpad memory
U
حافظه چرکنویسی
rotating memory
U
حافظه چرخشی
remote memory
U
حافظه دور
regenerative memory
U
حافظه احیاء کننده
regenerative memory
U
حافظه باز زا
regenerative memory
U
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory
U
عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
refresh memory
U
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
recent memory
U
حافظه نزدیک
real memory
U
حافظه واقعی
real memory
U
حافظه حقیقی
real memory
U
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory
U
حافظه فقط خواندنی
screen memory
U
خاطره پوشان
screw to the memory
U
بذهن سپردن
search memory
U
حافظه جستجو
virtual memory
U
حافظه مجازی
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory
U
در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory
U
ذهنی کردن
to commit to memory
U
ازبرکردن
static memory
U
حافظه ایستا
stack memory
U
حافظه پشتهای
shadow memory
U
شبه حافظه
to escape one's memory
U
از خاطر رفتن
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
shadow memory
U
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory
U
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory
U
حافظه نیمه رسانا
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
secondary memory
U
حافظه ثانویه
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
cryogenic memory
U
استفاده از خصوصیات هدایت مواد
eidetic memory
U
یاد روشن
constructive memory
U
حافظه سازا
expanded memory
U
حافظه گسترشی
auxiliary memory
U
حافظه کمکی
commit to memory
U
حفظ کردن
cache memory
U
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory
U
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
extended memory
U
حافظه تمدیدی
control memory
U
حافظه کنترلی
cache memory
U
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
U
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
EDO memory
U
ذخیره کند
EDO memory
U
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
core memory
U
حافظه هستهای
core memory
U
حافظه چنبرهای
coordinate memory
U
حافظه مختصاتی
conventional memory
U
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
disk memory
U
حافظه دیسک
conventional memory
U
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com