Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic anomaly detection gear
U
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic anomaly
U
اختلال مغناطیسی
magnetic gear shift
U
دسته دنده مغناطیسی
anomaly
U
خلاف قاعده
anomaly
U
غیر متعارف
anomaly
U
بی ترتیب
anomaly
U
نابهنجاری
anomaly
U
غیرعادی
anomaly
U
بی هنجاری
anomaly
U
ناسانی
sexual anomaly
U
نابهنجاری جنسی
schottky anomaly
U
نابهنجاری شوتکی
free air anomaly
U
اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
detection
U
اکتشاف
detection
U
بازیابی بازرسی
detection
U
کشف
detection
U
عمل تشخیص چیزی
detection
U
ردیابی
detection
U
اشکارسازی
detection
U
اشکار سازی
detection
U
تفتیش
detection
U
نمایان سازی
detection
U
یافت
detection range
U
برد اکتشافی
radio detection
U
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
surface detection
U
راداراکتشافی سطحی
surface detection
U
اکتشاف سطحی
signal detection
U
علامت یابی
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
probability of detection
U
احتمال کشف
probability of detection
U
احتمال اکتشاف
collision detection
U
تشخیص تصادم
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
error detection
U
خطا یابی
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
grid detection
U
اشکارسازی شبکه
fault detection
U
عیب یابی
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
detection range
U
قدرت اکتشافی
detection limit
U
حد اشکارسازی
anode band detection
U
یکسوسازی اندی
grid current detection
U
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
metal detection device
U
دستگاه فلزیاب
comouflage detection photography
U
نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
square law detection
U
یکسوکنندگی مربعی
maximum probility detection
U
تعیین احتمال حداکثر
fire detection system
U
سیستم اشکارساز حریق
target detection radar
U
رادارحمایتکنندههدف
detection of seismic waves
U
ردیابامواجمرتعش
characteristic detection width
U
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
gear
U
افزار
gear
U
ادوات
gear
U
اسباب لوازم
gear
U
الات جامه
gear
U
پوشش دنده دار
gear in
U
درگیر شدن
gear
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
پوشانیدن
out of gear
U
ازهم سواشده
in gear
U
اماده حرکت
in gear
U
اماده
in gear
U
دایر
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
U
جعبه دنده
out of gear
U
خراب
gear
مجموع چرخهای دنده دار
gear
چرخ دنده
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
gear
U
انتقال دادن
to go out of gear
U
خراب شدن
gear
دنده
gear ratio
U
نسبت چره دنده ها
gear wheel
U
چرخ دنده
gear wheel
U
چرخ دندانه دار
gear pump
U
پمپ روغن دندهای
gear quadrant
U
ماهک جعبه دنده
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
riot gear
U
نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear
<idiom>
U
عجله کردن
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
herringbone gear
U
چرخ دندانه جناغی
spiral gear
U
چرخ دنده حلزونی
helical gear
U
چرخ دنده حلزونی
head gear
U
کلاه تمرین بوکس
head gear
U
روسری
head gear
U
پوشش سر
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
gear cutter
U
دنده تراش
gear cutter
U
فرز
gear cluster
U
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear case
U
پوسته جعبه دنده
gear case
U
جعبه دنده
gear brake
U
ترمز سیستم انتقال
gear box
U
گیربکس
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
gear wheels
U
چرخ دنده ها
gear pump
U
پمپ دندهای
gear level
U
دسته دنده
gear level
U
تبدیل کردن
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear grinder
U
ماشین پرداخت چرخ دنده
gear friction
U
اصطکاک چرخ دنده
gear box
U
جعبه دنده
gear housing
U
پوششچرخدنده
running gear
U
قسمت حرکت کننده ماشین
switch gear
U
وسیله اتصال
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
synchromesh gear
U
گیربکس سنکرون
timing gear
U
چرخ دنده میل بادامک
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
planetary gear
U
دنده خورشیدی
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
spur gear
U
چرخ دندانه دار
spur gear
U
دنده ملخی
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear
U
دنده فرمان
steering gear
U
دنده سکان
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
steering gear
U
جعبه فرمان
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
training gear
U
گردونه در سمت
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
loose gear
U
چرخ دندانه هرزگرد
landing gear
U
ارابه فرود
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
worm gear
U
دنده مورب
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
pull gear
U
چرخ دنده بالابر
gear cable
U
کابلچرخدنده
hoisting gear
U
چرخ دنده بالابر
low gear
U
دنده کندکن
worm gear
U
دنده مارپیچی
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
mess gear
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
tumble gear
U
چرخ واسطه
gear wheels
U
چرخ های دندانه دار
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
high gear
U
دنده قوی خودرو
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
reverse gear
U
دنده معکوس
control gear
U
دستگاه کنترل
crank gear
U
چرخ دنده سر میل لنگ
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
differential gear
U
دنده عقب اتومبیل
bevel gear
U
دنده کرامویل
crown gear
U
چرخ دنده محدب
driving gear
U
چرخ دنده محرک
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear
U
دنده مورب
bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
change gear
U
چرخ دندانه تبدیل
breathing gear
U
وسیله تنفسی
breathing gear
U
ماسک تنفسی
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
compasition gear
U
چرخ دنده مرکب
bevel gear
U
چرخ دندانه مخروطی
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
flight gear
U
لباس پرواز
foxer gear
U
صداساز
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
foxer gear
U
وسیله تولید صدا
fishing gear
U
اسباب ماهیگیری
external gear
U
تاج دندانه خارجی
fuse gear
U
متعلقات فیوز
exhaust gear
U
چرخ دندانه خروجی
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
gear arrangment
U
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear
U
سرسره قایق
elevating gear
U
چرخ دندانه بالابر
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
bevel gear generator
U
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear drive
U
جعبه دنده مخروطی
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
bevel gear planer
U
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
internal gear pump
U
پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com