Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
macro library
U
درشت کتابخانه
macro library
U
کتابخانه ماکرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
macro
U
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
macro
U
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
macro
U
نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
macro
U
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
macro
U
طبقات و عملیات در یک تابع
macro
U
درشت دستور
macro
U
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
macro
U
تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
macro
U
درشت
macro
U
بطورغیر عادی
macro
U
کلان درشت دستور
macro
U
دراز
macro
U
رشد زیاد
macro
U
کل
macro
U
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
macro
U
شرح دستور
macro
U
کلان
macro-
U
خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
macro
U
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
macro
U
بزرگ
macro
U
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
macro stage
U
مرحله کلان
macro generator
U
مولد ماکرو
macro instruction
U
درشت دستور
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
macro assembler
U
ماکرو اسمبلر
macro model
U
الگوی کلان
macro processor
U
درشت پردازشگر
macro processor
U
پردازشگرماکرو
macro expansion
U
بسط درشت دستور
macro economics
U
اقتصاد کلان
macro assembler
U
درشت همگذار
macro assembler
U
درشت همگزار
macro call
U
فراخوانی ماکرو
macro definition
U
درشت تعریف
macro declaration
U
درشت اعلان
macro definition
U
تعریف ماکرو
macro variables
U
متغیرهای کلان
macro difinition
U
درشت تعریف
macro call
U
درشت فراخوان
macro generator
U
درشت زا
keyword macro
U
درشت دستور کلید واژهای
positional macro
U
درشت دستور مرتبهای
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
macro set button
U
دکمهتنظیمصدا
mixed mode macro
U
درشت دستور امیخته باب
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library
U
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library
U
متن ها
library
U
مجموعه فایل ها
library
U
برنامه دان مجموع برنامه ها
library
U
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
U
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library
U
کتابخانه
library
U
قرائتخانه کتابفروشی
library
U
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library
U
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library
U
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library
U
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
our library is well stocked
U
است
system library
U
کتابخانه سیستم
record library
U
مرکزکرایهنوارکاست
walking library
U
شخص دانشمند
our library is well stocked
U
خوبی دارد
our library is well stocked
U
جنس کتابخانه ما جور
program library
U
کتابخانه برنامه
program library
U
کتابخانه برنامه ها
project library
U
کتابخانه پروژه
public library
U
کتابخانه عمومی
routine library
U
کتابخانه روال ها
subroutine library
U
کتابخانه زیرروال ها
subroutine library
U
کتابخانه زیرروال
support library
U
کتابخانه پشتیبان
systems library
U
کتابخانه سیستم ها
tape library
U
کتابخانه نوارها
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
user library
U
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
walking library
U
کتابخانه متحرک
our library is well stocked
U
کتابخانه ماموجودی
lending library
U
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library maintenance
U
نگهداشت کتابخانهای
library facilities
U
تسهیلات کتابخانهای
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
library call
U
فراخوانی کتابخانهای
library automation
U
خودکارسازی کتابخانه
disk library
U
کتابخانه دیسک
common library
U
کتابخانه اشتراکی
circulating library
U
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
catalogue library
U
محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
library manager
U
مدیر کتابخانه
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste
U
چسب نشاستهای
library subroutine
U
زیروال کتابخانهای
library science
U
علم تنظیم ومحافظت از کتب
library tape
U
نوار کتابخانهای
library science
U
علم کتابداری
library routine
U
روال مجموعه ها
library routine
U
روال کتابخانه
library routine
U
روال کتابخانهای
library program
U
برنامه کتابخانهای
library software
U
نرم افزار کتابخانهای
development support library
U
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours.
U
کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
U
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com