Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
engagement
U
مشغولیت
engagement
U
درگیری
engagement
U
درگیری با دشمن
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement
U
تعهد
without engagement
U
بدون تقبل مسئولیت
engagement
U
تعهدات
engagement
U
نامزدی شغل
engagement
U
زد و خورد
without engagement
U
فاقد تعهد
engagement
U
التزام
engagement
U
نامزدی
engagement
U
اشتغال
rules of engagement
U
روشهای درگیری پدافند هوایی
cease engagement
U
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید
cease engagement
U
درگیری را قطع کنید
engagement control
U
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
rules of engagement
U
قوانین درگیری
to recede from an engagement
U
از افهار عقیدهای خود داری کردن
to break off one's engagement
U
نامزدی خود را نقض کردن
to break
[off]
an engagement
U
نامزدی را نقض کردن
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line to line spacing
U
فاصله سطور
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line
U
جبهه جنگ
the line
U
صف
mean line
U
خط میان
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
in line
U
همراستا
in line
U
شمشیر در وضع حمله
to come in to line
U
موافقت کردن
on line
U
مستقیم
on line
U
درون خطی
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line-up
U
به خط شدن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
on line
U
متصل
on line
U
در خط
on line
U
داخل رده
on line
U
مورداستعمال
down line
U
بار کردن پایین خطی
line by line
U
سطر به سطر
to come in to line
U
در صف امدن
out of line
U
خارج از خط جبهه
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
out of line
<idiom>
U
ناصحیح
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
U
به صف کردن
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
down the line
<idiom>
U
درآینده
on line help
U
کمک مستقیم
old line
U
محافظه کار
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
line out
U
با خط علامت گذاشتن
along line
U
در خط
along line
U
در امتداد خطوط
line up
U
به خط شدن
line of d.
U
حد فاصل
line of d.
U
مرز
all along the line
U
در همه جا
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
all along the line
U
درامتدادهمه خط
down the line
U
ضربه از کنار زمین
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
line up
U
به ترتیب ایستادن
line
U
خط دار کردن
line
U
خط انداختن در
line
U
رشته
line
U
: خط کشیدن
line
U
لاین
line
U
محصول
line
U
شعبه
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
U
طرز
line
U
حدود رویه
line
U
خط
line
U
پوشاندن
line
U
خط صف
line
U
صفی در خط
line
U
استرکردن
line
U
ترازکردن
line
U
سیم
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
اراستن
line
U
طناب خط
line
U
نسب
line
U
خط زدن
by line
U
خط دوم یافرعی
line
U
بخط کردن
by line
U
خط فرعی راه اهن
line
U
دهنه
line
U
جاده
line
U
ریسمان
off line
U
برون خطی
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line
U
طناب سیم
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
Are you still on the line?
U
خط را قطع نکردی؟
line
U
رسن
line
U
در سمت
line
U
رشته بند
line
U
ردیف
line
U
سطر
line
U
لجام
off line
U
غیر متصل
off line
U
قطع
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
خط دوم یافرعی
by-line
U
خط فرعی راه اهن
by-line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
off line
U
منفصل
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
line
U
: خط
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
marriage line
U
عقدنامه سند ازدواج
mason's line
U
ریسمان کار
ready line
U
صف پشت خط اتش
ready line
U
خط انتظار
mooring line
U
طناب مهار مین
message line
U
خط مخابره
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
median line
U
میانه
red line
U
خط قرمز
marriage line
U
گواهینامه ازدواج
marline or line
U
طناب کوچک دولا
lyman line
U
خط لیمان
line voltage
U
ولتاژ شبکه
loop line
U
دوراهی
line voltage
U
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line width
U
پهنای خط
local line
U
خط محلی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
line voltage
U
ولتاژ خط
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
lumber's line
U
خط سینه ناو
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
load line
U
خط بار
lubber's line
U
نشانگر سینه
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line
U
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
line transformer
U
مبدل خط
phantom line
U
خط سری
principal line
U
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
private line
U
خط خصوصی
profile line
U
نیمرخ زمین
penny a line
U
ارزان
peaked line
U
خط پاره پاره
peaked line
U
خط چین
pass a line
U
رد کردن طناب
overhead line
U
خط هوایی
overhead line
U
سیمکشی هوایی
outhaul line
U
برون کش
price line
U
خط قیمت
poverty line
U
خط فقر
phase line
U
خط مبداء حرکت جنگی
phantom line
U
خط فرضی
pipe line
U
خط لوله
phase line
U
خط خیز
percolation line
U
خط نفوذ
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
penny a line
U
پست
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
possibilities line
U
خط امکانات
possibilities line
U
خط بودجه
out of line coding
U
کدگذاری برون خطی
out line font
U
قلم متغیر
no fire line
U
خط منع اتش
night line
U
ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character
U
دخشه تعویض سطر
neutral line
U
خط بی اثر
multipoint line
U
خط چند نقطهای
multidrop line
U
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line
U
خط چند رشتهای
mould line
U
خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line
U
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
no fire line
U
خط منع اتش توپخانه
non switched line
U
خط گزینه نشده
out line font
U
فونت متغیر
orienting line
U
خط توجیه
on line system
U
سیستم درون خطی
on line storage
U
حافظه درون خطی
on line operation
U
عمل درون خطی
on line operation
U
عملکرد درون خطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com