Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
line graph
U
نمودار خطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mixed column line graph
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
Other Matches
graph
U
نگاره
graph
U
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
graph
U
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graph
U
رسم
graph
U
با نمودار نشان دادن
graph
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graph
U
هجای کلمه
graph
U
گراف
graph
U
نگار
graph
U
نمودار
graph
U
نمایش هندسی
graph
U
نقشه هندسی گرافیک
graph
U
طرح خطی
x y graph
U
نمودار x-y
graph follower
U
دنبال گر گراف
picture graph
U
نمودار تصویری
pie graph
U
نمودار مدور
pie graph
U
نمودار گرد
frequency graph
U
نمودار بسامد
reaction graph
U
گراف واکنش
progarm graph
U
گراف برنامه
graph paper
U
کاغذ میلیمتری
graph invariants
U
ناورداهای گراف
directed graph
U
گراف جهت دار
graph theory
U
نظریه گرافها
bar graph
U
نمایش میلهای
bar graph
U
نمودار میلهای
graph solution
U
حل ترسیمی
constitutional graph
U
گراف سرشتی
connected graph
U
گراف همبسته
complete graph
U
گراف کامل
logarithmic graph
U
نمودار لگاریتمی
planar graph
U
گراف مستوی
column graph
U
نمودار ستونی
isomorphic graph
U
گراف هم ریخت
circle graph
U
نمودار دایرهای
bar graph
U
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
structural graph
U
گراف ساختاری
acyclic graph
U
نگاره سازی ناچرخه یی
graph paper
U
کاغذ شطرنجی
derivation graph
U
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
cyclic graph
U
گراف دوری
graph theory
U
تئوری گراف
graph paper
U
کاغذ گراف
current graph
U
نمودار فعلی
area graph
U
نمودار ناحیهای
road movement graph
U
گرافیک راهپیمایی
paired bar graph
U
نمودار میلهای مزدوج
road movement graph
U
منحنی مسیر راهپیمایی
proportional pie graph
U
نمودار گرد متناسب
exploded pie graph
U
نمودار گرد تفکیک شده
dual y axis graph
U
نمودار با دو محور y
connected acyclic graph
U
گراف همبسته نادوری
stacked column graph
U
نمودار ستونی انباشته
crest clearing graph
U
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
linked pie/column graph
U
نمودار گرد و ستونی پیوسته
one hyndred percent column graph
U
نمودار یکصد درصد ستونی
high/low/close/open graph
U
نمودار بالا / پایین / بسته /باز
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line spacing
U
فاصله سطور
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line
U
خط صف
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
line out
U
با خط علامت گذاشتن
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line
U
طناب خط
all along the line
U
درامتدادهمه خط
all along the line
U
در همه جا
along line
U
در امتداد خطوط
along line
U
در خط
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line
U
محافظه کار
line
U
صفی در خط
line
U
حدود رویه
line up
<idiom>
U
به صف کردن
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
line
U
خط زدن
down the line
<idiom>
U
درآینده
line
U
نسب
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
جبهه جنگ
line
U
سیم
line
U
در سمت
on line help
U
کمک مستقیم
line by line
U
سطر به سطر
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
جاده
line
U
طناب سیم
line
U
رسن
line
U
ریسمان
line
U
رشته بند
line
U
ردیف
line
U
سطر
line
U
: خط
line-up
U
به ترتیب ایستادن
to come in to line
U
موافقت کردن
to come in to line
U
در صف امدن
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
line
U
دهنه
mean line
U
خط میان
line
U
خط
line
U
پوشاندن
line
U
استرکردن
line
U
ترازکردن
line
U
اراستن
line
U
بخط کردن
line
U
خط دار کردن
line
U
خط انداختن در
line
U
: خط کشیدن
in line
U
شمشیر در وضع حمله
in line
U
همراستا
line
U
لجام
the line
U
صف
out of line
<idiom>
U
ناصحیح
line up
U
به خط شدن
line of d.
U
حد فاصل
on line
U
درون خطی
on line
U
مورداستعمال
by-line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
خط فرعی راه اهن
by-line
U
خط دوم یافرعی
Are you still on the line?
U
خط را قطع نکردی؟
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
out of line
U
خارج از خط جبهه
by line
U
خط دوم یافرعی
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line
U
برون خطی
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
line up
U
به ترتیب ایستادن
on line
U
مستقیم
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line of d.
U
مرز
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
off line
U
منفصل
on line
U
متصل
off line
U
قطع
off line
U
غیر متصل
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
on line
U
داخل رده
on line
U
در خط
line
U
لاین
line
U
محصول
line-up
U
به خط شدن
down the line
U
ضربه از کنار زمین
line
U
رشته
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
by line
U
خط فرعی راه اهن
line
U
شعبه
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
down line
U
بار کردن پایین خطی
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
line
U
طرز
marriage line
U
عقدنامه سند ازدواج
lubber's line
U
نشانگر سینه
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lyman line
U
خط لیمان
lumber's line
U
خط سینه ناو
marline or line
U
طناب کوچک دولا
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line
U
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
load line
U
خط بار
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
possibilities line
U
خط بودجه
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
possibilities line
U
خط امکانات
percolation line
U
خط نفوذ
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
penny a line
U
پست
penny a line
U
ارزان
local line
U
خط محلی
phase line
U
خط خیز
peaked line
U
خط پاره پاره
peaked line
U
خط چین
loop line
U
دوراهی
pass a line
U
رد کردن طناب
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
mason's line
U
ریسمان کار
phase line
U
خط مبداء حرکت جنگی
non switched line
U
خط گزینه نشده
no fire line
U
خط منع اتش توپخانه
no fire line
U
خط منع اتش
night line
U
ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character
U
دخشه تعویض سطر
neutral line
U
خط بی اثر
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
out line font
U
فونت متغیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com