Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strength
U
نیرومندی
strength
U
مقاومت
strength
U
استحکام
strength
U
توان رزمی تعداد نفرات
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
U
استعداد رزمی
strength
U
شدت
strength
U
قدرت
it is too much for my strength
U
فوق نیروی من است
it is too much for my strength
U
زورمن به ان نمیرسد
it is beyond my strength
U
فوق نیروی من است
it is beyond my strength
U
زورمن به ان نمیرسد
strength
U
دوام
strength
U
قوه توانایی
on the strength of
U
باتکا
on the strength of
U
باستناد
strength
U
نیرو
strength
U
قوت
strength
U
زور
bond strength
U
قدرت پیوند
authorized strength
U
استعداد مجاز
end strength
U
استعداد نهایی
tear strength
U
مقاومت
[در برابر پارگی]
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
knot strength
U
استحکام گره
tower of strength
<idiom>
U
پشتیبانی محکم
ego strength
U
نیرومندی خود
bending strength
U
مقاومت خمشی
strength in bending
U
مقاومت خمشی
effective strength
U
استعدادرزمی موجود
virile strength
U
قوت مردی
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
assiciative strength
U
نیرومندی تداعی
ultimate strength
U
مقاومت نهائی
fatigue strength
U
استحکام خستگی
ultimate strength
U
تاب
ultimate strength
U
مقاومت نهایی
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
accountable strength
استعداد قابل توجه
ultimate strength
U
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ultimate strength
U
مقاومت یا استحکام نهایی
unit strength
U
قدرت رزمی یکان
unit strength
U
استعدادیکان
virile strength
U
نیروی مردانه
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
buckling strength
U
استحکام خمشی
dynamic strength
U
مقاومت دینامیکی
compression strength
U
استحکام فشاری
crushing strength
U
تاب گسیختگی
cube strength
U
مقاومت نمونه مکعبی
compressive strength
U
تاب فشردگی
current strength
U
شدت جریان
strength of current
U
شدت جریان
creep strength
U
مقاومت خزشی
creep strength
U
پایداری خزشی
design strength
U
مقاومت محاسباتی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
crushing strength
U
مقاومت خرد شدن
yield strength
U
تاب ارتجاعی
disruptive strength
U
استحکام انقطاع
dielectric strength
U
استحکام دی الکتریک
characteristic strength
U
مقاومت مشخصه
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
dielectric strength
U
استحکام شکست
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
command strength
U
استعداد یکان
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
compression strength
U
مقاومت فشاری
compression strength
U
توان فشاری
compression strength
U
تاب فشاری
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
muscular strength
U
وی ماهیچه
insulation strength
U
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
initial strength
U
استحکام اولیه
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
strength of materials
U
مقاومت مصالح
strength properties
U
خصوصیات استحکام
impact strength
U
استحکام ضربهای
impact strength
U
استحکام برخورد
hot strength
U
استحکام گرمایی
ionic strength
U
قدرت یونی
design strength
U
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
signal strength
U
شدت صوت
muscular strength
U
زور بازو
nonoperating strength
U
پرسنل غیر فعال
nonoperating strength
U
جمعی غیرفعال در یکان
pole strength
U
شدت قطب
strength weld
U
جوشکاری مقاومتی
response strength
U
نیرومندی پاسخ
shear strength
U
مقاومت برشی
shear strength
U
استقامت برشی
shearing strength
U
طول برشکاری
strength ratio
U
نسبت استحکام
superego strength
U
نیرومندی فراخود
tensile strength
U
استحکام کششی
they overtax our strength
U
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
flexural strength
U
تاب خمشی
flexural strength
U
توان خمشی
flexural strength
U
مقاومت خمشی
grid strength
U
سیگنال شبکه
habit strength
U
نیرومندی عادت
tensile strength
U
تاب کششی
tensile strength
U
توان کششی
tensile strength
U
مقاومت کششی
field strength
U
شدت میدان
strength of magnetism
U
شدت مغناطیسی
torsional strength
U
استحکام پیچشی
field strength meter
U
سنجه شدت میدان
magnetic field strength
U
شدت میدان مغناطیسی
torsional fatigue strength
U
استحکام فرسودگی پیچشی
high strength steel
U
فولاد با استحکام عالی
high temperature strength
U
استحکام حرارتی
effective habit strength
U
حد موثر نیرومندی عادت
electric field strength
U
شدت میدان الکتریکی
ultimate compressive strength
U
حداکثر مقاومت دربرابر فشار
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
intrinsic fatigue strength
U
استحکام فرسودگی ذاتی
izod impact strength
U
استحکام ضربه ایزوتوپ
strength under tangential loading
U
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
ultimate tensile strength
U
حد نهایی کشش و استحکام نخ
[قبل از پاره شدن]
bending fatigue strength
U
مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
transverse bending strength
U
استحکام خمشی
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
line of magnetic field strength
U
خط میدان مغناطیسی
elastic limit tensile strength
U
دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
measurement of wind strength: anemometer
U
اندازهگیریجهتباد
high strength cast iron
U
چدن با استحکام عالی
elastic limit tensile strength
U
elastometer ratio
line of electric field strength
U
خط شدت میدان الکتریکی
creep strength at elevated temperatures
U
مقاومت خزشی در دمای بالا
creep strength depending on time
U
پایداری خزشی تابع زمان
level
U
پایه
level
U
ترازکردن
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level
U
همسطح
level
U
سطح ارتفاع
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level out
U
یکنواخت کردن
level
U
تراز کردن تراز
level
U
تراز
level
U
تراز بنایی
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
level
U
مستقیم
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level
U
همسطح کردن
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
level
U
رده
level
U
هم تراز
level
U
سطح برابر
level
U
هموار
level
U
الت ترازگیری
level
U
میزان
level
U
سطح
level best
U
خیلی عالی
level best
U
خیلی خوب
level best
U
بسیارعالی
level to
U
تراز کردن
level
U
هم پایه
level out
U
برابر کردن
level
U
مسطح شدن
level
U
مسطح کردن
level
U
ترازسازی
level
U
موزون هدف گیری
level
U
یک دست
level
U
یک نواخت
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level
U
مسطح
level with each other
U
در یک تراز
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
U
نشانه گرفتن
level with each other
U
برابر
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
signal level
U
سطح سیگنال
signal level
U
سطح علامت
price level
U
سطح قیمت
maintenance level
U
سطح تثبیت
rotational level
U
تراز چرخشی
multi level
U
چند سطحی
speed level
U
مرحله سرعت
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
one level address
U
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
power level
U
تراز توان
one level memory
U
حافظه یک سطحی
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
operating level
U
سطح فعالیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com