Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
leaving group
U
گروه ترک کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leaving
U
برگ دادن
leaving
U
مرخصی
leaving
U
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
We should be leaving now.
U
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
leaving
U
واگذاری
leaving
U
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
leaving
U
میلههای جامانده
leaving
U
:
leaving
U
ترک کردن
leaving
U
عازم شدن
leaving
U
اجازه
leaving
U
اذن مرخصی
leaving
U
رخصت
leaving
U
باقی گذاردن
leaving
U
رها کردن
leaving
U
ول کردن
leaving
U
گذاشتن
leaving
U
دست کشیدن از
leaving
U
رهسپار شدن
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
I am leaving early in the morning.
من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
He died leaving nothing but debts .
U
فوت کرد وهیچ چیز غیر از قرض باقی نگذاشت
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
U
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
in group
U
گروه خودی
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
U
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
U
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
U
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
U
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
U
جمع اوری چندین چیز با هم
out group
U
برون گروه
we group
U
گروه خودی
t group
U
گروه T
t group
U
گروه حساسیت اموزی
group
U
شیعه
group
U
حزب
group
U
گروه رزمی
group
U
ناوگروه
group
U
جمع شدن
group
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته
group
U
گروه
group
U
انجمن
group
U
جمعیت گروه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
U
دسته بندی کردن
group identification
U
همانند سازی گروهی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
infinite group
U
گروه نامتناهی
hydrogxyl group
U
گروه هیدروکسیل
group frequency
U
بسامد گروهی
pile group
U
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
phosphoryl group
U
گروه فسفریل
group factors
U
عاملهای گروهی
open group
U
گروه باز
norm group
U
گروه هنجار
natural group
U
گروه طبیعی
minority group
U
گروه اقلیت
membership group
U
گروه عضویت
marginal group
U
گروه حاشیهای
local group
U
گروه محلی
group velocity
U
سرعت گروهی
group theory
U
نظریه گروهی
group norms
U
هنجارهای گروهی
group membership
U
عضویت گروهی
group mark
U
علامت گروه
group mark
U
نشان گروه
group interview
U
مصاحبه گروهی
group index
U
اندیس گروه
group of targets
U
گروه اماجها
group of targets
U
گروه هدفها
group pressure
U
فشار گروهی
group theory
U
نظریه گروهها
group test
U
ازمون گروهی
group teaming
U
ریخته گری گروهی
group structure
U
ساخت گروهی
group separator
U
جداساز گروه
group selector
U
سلکتور گروهی
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing
U
چاپ گروهی
group index
U
شاخص گروه
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
splinter group
U
گروهجداییطلب
noun group
U
گروهکلمات
interest group
U
علایقگروهی
group practice
U
گروهپزشکی
ginger group
U
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group
U
گروه قیدی
sporadic group
U
گروه نامنظم
[ریاضی]
cyclic group
U
گروه دوری
[ریاضی]
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
management group
U
ائتلاف تجاری
management group
U
ائتلاف چند شرکت
extra-group
U
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
finite group
U
گروه متناهی
[ریاضی]
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
user group
U
گروه کاربران
user group
U
گروه استفاده کننده
shot group
U
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group
U
گروه گزیده
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group
U
گروه بازیابی وسایل
repeating group
U
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group
U
گروه مرجع
product group
U
کالاهی مشابه
primary group
U
گروه نخستین
side group
U
گروه جانبی
spelling group
U
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group
U
گروه معیاریابی
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group
U
گروه تیوکربونیل
task group
U
گروه ماموریت زمینی
task group
U
ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group
U
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group
U
گروه تقارن
substituent group
U
گروه استخلافی
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
point group
U
گروه نقطهای
group dynamics
U
پویش گروهی
air group
U
گروه هوایی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
group therapy
U
گروه درمانی
peer group
U
گروه همسالان
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
boat group
U
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group
U
گروه پل شده
bridging group
U
گروه پل شده
carbonyl group
U
گروه کربونیل
carboxylic group
U
کروه کربوکسیلی
closed group
U
گروه بسته
coacting group
U
گروه همکار
command group
U
گروه فرماندهی
commutative group
U
گروه جابجاپذیر
armor group
U
گروه زرهی
control group
U
گروه گواه
coordinated group
U
گروه کوئوردینانسی
battle group
U
گروه نبرد
battle group
U
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
abelian group
U
گروه ابلی
air group
U
گروه هوایی یک ناو
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
alkyl group
U
گروه الکیل
alkyl group
U
گروه الکیلی
amino group
U
گروه امینی
pressure group
U
گروه فشار
aiming group
U
دستگاه مثلث گیری
acidic group
U
گروه اسیدی
acidic group
U
گروه اسید
acid group
U
گروه اسیدی
armor group
U
گروه زره تانک
army group
U
گروه ارتش
acid group
U
گروه اسید
artillery group
U
گروه توپخانه
attack group
U
گروه تک
attack group
U
گروه تک به ساحل
criterion group
U
گروه ملاک
dead group
U
زاویه بیروح
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
age group
U
گروه سالخور
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
gas group
U
گروه گاز
functional group
U
گروه عاملی
blood group
U
گروه خونی
formal group
U
گروه رسمی
blood group
U
تعیین کردن
feeding group
U
قسمت خوراک دهنده
feeding group
U
گروه تغذیه کننده
group acceptance
U
پذیرش گروهی
group analysis
U
تحلیل گروه
age group
U
گروه سنی
group drive
U
محرکه گروهی
group discussion
U
بحث گروهی
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group consciousness
U
اگاهی گروهی
group casting
U
ریخته گری گروهی
group casting
U
ریخته گری
group captain
U
سرهنگ هوایی
group atmosphere
U
جو گروهی
experimental group
U
گروه ازمایشی
entry group
U
گروه واجد شرایط
detail group
U
دسته ماموربیگاری
group contagion
U
سرایت گروهی
detail group
U
قسمت بیگاری
diastereotopic group
U
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
encounter group
U
گروه رویارویی
dead group
U
زمین بیروح
deactivating group
U
گروه کم کننده فعالیت
end group
U
گروه انتهایی
blood group
U
گروه خون
entering group
U
گروه وارد شونده
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
commutative group
[math.]
U
گروه جابجایی
[ریاضی]
age group competition
U
مسابقه برحسب گروه سنی
commutative group
[math.]
U
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
U
گروه جابجایی
[ریاضی]
activated methylene group
U
گروه متیلن فعال شده
Abelian group
[math.]
U
گروه آبلی
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com