English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
leading diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diagonal U قاطع دو زاویه
diagonal U قطر
diagonal U قطری
diagonal U انبر
diagonal U سیم بر متقاطع
diagonal U اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
diagonal U گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
diagonal U دوگوشه
diagonal U اریب
diagonal U مورب
diagonal U قطر چهار ضلعی
diagonal U سیم چین
diagonal perspective U پرسپکتیو مورب
diagonal matrix U ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
diagonal matrix U ماتریس قطری
diagonal flow U جریان مورب
double diagonal U دوپوسته
diagonal power U قدرت قطری
diagonal arch U طاق قوسی قطری
diagonal perspective U پرسپکتیو قطری
diagonal pass U پاس مورب
main diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
diagonal move U اجزاینمایشگر
major diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
star diagonal U ستارهمورب
diagonal buttress U پایهادیب
diagonal flow compressor U کمپرسور با جریان متناوب
the main diagonal of a matrix U قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
principal diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
diagonal bucking of web U کمانش قطری جان تیر
diagonal compession force U نیروی فشار قطری
primary diagonal [matrix] U قطر اصلی [ریاضی]
off diagonal cross peaks U پیکهای چلیپایی خارج از قطر
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading U راهنمایی
leading zero U صفر مقدم
leading zero U رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading U فاصله خطوط
leading U جداکردن سطرها
leading U هدایت
leading U فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
leading U عمده
leading U پیشتاز
leading U مقدم
leading U عمده برجسته
leading U نفوذ
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading zeros U صفرهای مقدم
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles U سرمقاله
leading question U سوال تلقینی
leading ship U ناو نوک
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
leading sectors U بخشهای پیشگام
leading light U عضو مهم
leading light U شمع محفل
leading light U چشم و چراغ
leading lights U عضو مهم
leading lights U شمع محفل
leading lights U چشم و چراغ
leading article U سرمقاله
Car no. 6 is leading. U اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading case U نمونه یاسابقه قضائی
leading sectors U بخشهای پیشرو
leading seaman U مهناوی یکم
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
leading edge U لبه راهنما
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge U لبه حمله
leading edge U لبه مقدم
leading current U شدت پیش افتاده
leading question U پرسش راهنمایی کننده
leading questions U سوال تلقینی
leading in wire U سیم انشعاب
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
leading official U سرداور
desired leading U مسیر مطلوب
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading line U خط هدایت هواپیما
leading man U هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading marks U نشانههای هدایت
leading nations U ملتهای بزرگ
leading point U نقطه نشانه روی
leading line U خط هادی
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading region U نواحی پیشرو
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
leading insurer U بیمه گر اصلی
leading line U خط بستن زاویه سبقت به توپ
men of light and leading U مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
leading lady or man U بازیگر عمده
leading edge tube U لاستیکلبهپیشتاز
leading edge flap U لبهبرجستهباله
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
blind leading the blind <idiom> U
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com