English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lathe shop U تراشکاری
lathe shop U کارگاه تراشکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lathe U چرخ خراطی
lathe U خراطی
lathe U دستگاه سوپاپ تراش
lathe U چرخ تراش
lathe U تراش دادن خراطی کردن
lathe U چرخ کوزه گری
lathe U ماشین تراش
automatic lathe U ماشین تراش خودکار
capstan lathe U ماشین تراش دوار
lathe operator U تراشکار
lathe mandrel U مرغک ماشین تراش
lathe dog U گیره ماشین تراش
lathe center U مرکز یا محور دوران ماشین تراش
engine lathe U ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
duplicating lathe U ماشین تراش نمونهای
chuck lathe U سه نظام ماشین تراش
center lathe U ماشین تراش متمرکز
lathe tool U ابزار تراش
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
precision lathe U ماشین تراش دقیق
polishing lathe U ماشین تراش پرداخت
lathe work U تراشکاری
lathe tool U تیغه تراش
automatic roughing lathe U ماشین تراش سایشی خودکار
car wheel lathe U دستگاه ماشین تراش
automatic coping lathe U ماشین تراش خودکار
combination turret lathe U ماشین تراش کاپستان مرکب
semi automatic lathe U ماشین تراش نیمه خودکار
automatic stub lathe U ماشین تراش
automatic lathe operator U اپراتور ماشین تراش خودکار
flat turret lathe U ماشین تراش رولور تخت
full automatic lathe U ماشین تراش تمام اتوماتیک
lathe tool holder U نگهدارنده تیغه تراش
ingot boring lathe U دستگاه مته شمش
ingot slicing lathe U دستگاه جداکننده شمش
cam operated automatic lathe U ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
automatic lathe for taper turning U ماشین تراش مخروطی
fixed center turret lathe U ماشین تراش با مرکز ثابت
keep shop U دکانداری کردن
shop U کارگاه تعمیرگاه
to keep shop U دکان داشتن
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to keep shop U دکان داری کردن
shop U کارگاه
shop U محل ساخت
shop U کارخانه خرید کردن
shop U خریدکردن
shop U کارخانه
shop U مغازه
shop U مغازه گردی کردن دکه
shop U فروشگاه
shop U دکان
shop steward U رئیس گروه
pawn shop U مغازهی کارگشایی و گروبرداری
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
welding shop U کارگاه جوشکاری
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
winding shop U کارگاه سیم پیچی
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
tuck shop U مغازه حلویات
shop girl U شاگرد پادو
shop keeper U دکان دار
shop keeper U صاحب دکان
shop lifter U دکان بر
shop lifter U دزد مشتری نما
shop lifting U دزدی از مغازه ها
shop supply U اماد تعمیرگاهی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop test U ازمایش کارگاهی
smith's shop U اهنگری
smith's shop U کارگاه اهنگری
closed shop U سیستم بسته
bucket shop U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
tommy shop U دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop U مغازه قنادی
shop stewards U رئیس گروه
chemist's shop U داروخانه
food shop U خواربار فروشی
grocer's shop U خواربار فروشی
food shop U بقالی
grocer's shop U بقالی
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
shop fronts U ازاره نمای بنا
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
shop floor U کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
corner shop U مغازهکوچک
sex shop U فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant دستیار مغازه دار
shop-soiled U آسیبدیدهوکثیف
sweet shop U مغازهشیرینیوسیگارفروشی
shop girl U شاگرد دکان
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
field shop U کارگاه صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
beauty shop U ارایشگاه
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
tea shop U رستوران
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
die shop U حدیده سازی
base shop U تعمیرگاه پادگانی
break into a shop U دکانی را زدن
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
shop front U ازاره نمای بنا
cartwright's shop U دوچرخه سازی
assembly shop U کارگاه مونتاژ
acre shop U حق الارض
coffee shop U قهوه خانه
coffee shop U رستوران
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
open shop U با کارکرد ازاد
pattern shop U کارگاه مدل سازی
closed shop U با کارکردانحصاری
repair shop U تعمیرگاه
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
repair shop U workshop
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
shop boy U شاگرد دکان
open shop U سیستم باز
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
milling shop U کارگاه فرزکاری
shop boy U پادو
molding shop U کارگاه قالب گیری
nickel shop U ساچمه نیکلی
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
shop boy U شاگرد
closed shop U موسسه کارشناسی
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
machine shop tool U ابزار ماشینی
plate molding shop U مدلسازی
loam molding shop U قالب گیری ماسهای
mobile repair shop U تعمیرگاه سیار
fish and chip shop U جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
ingot dressing shop U پرعیار کردن شمش
hand molding shop U قالبریزی دستی
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
bull in a china shop <idiom> U کسی که همه چیزرا به هم میریزد
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com