Perdic | late-Modern architecture | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 171 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	late-Modern architecture U	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	modern U	نوین
	modern U	متاخر
	modern U	نو
	modern U	جدید
	modern U	تازه
	modern U	جدید مدرن
	modern U	کنونی
	modern U	امروزی
	modern system U	نظام جدید
	modern physics U	فیزیک نوین
	modern physics U	فیزیک جدید
	modern mortar U	خمپارهامروزی
	modern system U	نظام نوین
	modern sector U	بخش جدید
	modern sector U	بخش نوین
	modern poets U	شعرای متاخر
	modern history U	تاریخ معاصر
	modern pentathlon U	پنجگانه مدرن
	modern defence U	دفاع مدرن شطرنج
	modern benoni U	بنونی مدرن
	modern physics U	فیزیک مدرن
	International Modern U	[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
	modern bow U	کمانامروزی
	modern-day U	روزگارمدرن امروزی
	modern languages U	زبانهای این عصر
	modern languages U	زبانهای امروزی
	secondary modern U	نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
	the press of modern life U	فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
	They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. U	آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
	Better late then never. <proverb> U	تاخیر بهتر از هرگز است .
	to be late U	دیرکردن
	Better late than never. <proverb> U	آهسته برو همیشه برو.
	Nobody was late except me . U	هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
	to be late U	دیر امدن
	I am late. U	من دیر کردم.
	it is very late U	خیلی دیرشده است
	I am getting late. U	دارددیرم می شود
	Better late than never! <proverb> U	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
	to be late U	دیر رسیدن
	of late U	اخیرا
	of late U	دراین روزها
	Better late than never. <proverb> U	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
	it is very late U	بسیار دیر است
	late U	متوفی
	late U	اخیر
	he may come late U	شایددیر بیاید
	he may come late U	ممکن است دیر بیاید
	late U	تازه گذشته
	late U	کند
	late U	زیاد
	late U	تا دیر وقت اخیرا
	late <adj.> <adv.> U	دیر
	late U	تادیرگاه
	late U	مرحوم
	late U	دیراینده
	late U	دیر
	architecture U	سبک معماری مهرازی
	architecture U	هنر معماری
	architecture U	طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
	architecture U	معماری
	architecture U	فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
	architecture U	حافظه و وسایل ورودی / خروجی
	architecture U	ساختار
	We were afraid lest she should get here too late .	ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
	Babylonian architecture U	معماری بابلی
	Assyrian architecture U	معماری آشوری
	Kinetic architecture U	معماری جنبشی
	Fantastic architecture U	معماری غیر عادی
	Analogical architecture U	[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
	It is never too late to mend. <proverb> U	براى اصلای شدن هیچگاه دیر نیست .
	It is never too late to learn . <proverb> U	براى کسب علم هیچ موقعى دیر نیست .
	action architecture U	[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
	Estruscan architecture U	معماری اتروسکی
	keep late hours U	دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
	She procrastinated until it was too late . U	آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
	carboard architecture U	[مدل طراحی با سطحی صاف]
	Egyptian architecture U	معماری مصری
	electrographic architecture U	[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
	Elizabethan architecture U	معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
	Ersatz architecture U	[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
	Ethiopian architecture U	معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
	Experimental architecture U	معماری تجربی
	Industrial Architecture U	معماری خانه های صنعتی
	figurative architecture U	معماری مشجر
	Georgian architecture U	معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
	Greek architecture U	معماری یونانی
	Hard architecture U	[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
	Green architecture U	[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
	ecological architecture U	معماری بوم شناختی
	earth architecture U	معماری خشتی
	Dravidian architecture U	[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
	Community architecture U	[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
	Conceptual architecture U	معماری ادراکی
	contextual architecture U	معماری بافت گرایی
	Aztec architecture U	معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
	Coptic architecture U	معماری مسیحیان مصر
	Cretan architecture U	معماری کرتی
	landscape architecture U	معماری محوطه سازی
	Jesuit architecture U	معماری مجزایی
	Jacobean architecture U	سبک جاکوبی
	interion architecture U	معماری داخلی
	Islamic architecture U	معماری اسلامی
	defensive architecture U	معماری نظامی
	Green architecture U	معماری سبز
	Damn it, you are late again!	لعنتی باز تو دیر کردی. [دیر آمدی]
	architecture proper U	معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
	iwas late U	دیرم شد
	iwas late U	دیررسیدم
	keep late hours U	دیر خوابیدن و دیر برخاستن
	landscape architecture U	معماری ارایش زمین
	landscape architecture U	معماری طبیعت
	late cut U	ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
	late latinu U	لاتین دورههای بعد
	late maturing U	دیررس
	late time U	زمان سکته انفجار
	late time U	زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
	late war U	جنگ قبلی
	monumental architecture U	معماری با عظمت
	iwas late U	دیر کردم
	interior architecture U	معماری داخلی
	baroque architecture U	سبک معماری باروک
	buddhist architecture U	سبک معماری بودائی
	byzantine architecture U	سبک معماری بیزانسی
	chinese architecture U	معماری چینی
	computer architecture U	معماری کامپیوتر
	display architecture U	معماری نمایشی
	egyptian architecture U	معماری مصری
	environment architecture U	معماری محیط
	environment architecture U	معماری محوطه
	i was up late last night U	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
	i was up late last night U	بودم
	network architecture U	معماری شبکه
	of late years U	دراین چند سال گذشته
	your late father U	مرحوم پدرتان
	achaemenid architecture U	معماری هخامنشی
	what made you so late U	چه شد که این همه دیر کردید
	to keep late hours U	دیر برخاستن
	to keep late hours U	دیر خوابیدن
	the widow of the late U	زن مرحوم .....
	the late rains U	بارانهای اخیر
	the late governor U	فرماندار اخیر
	It is never too late to mend. U	هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
	open architecture U	معماری باز
	style of architecture U	سبک معماری
	I wI'll come as late as I possibly can . U	تا آنجائیکه بشود دیر می آیم
	Before it is too late . while one has the chance . U	اگر فرصت با قی است ( از دست نرفته )
	The train was 10 minutes late. U	قطار 10 دقیقه دیر رسید
	It is too late . the die is cast . U	کار از کار گذشته
	Before it is too late. While there is stI'll time. U	تا دیر نشده
	CD ROM Extended Architecture U	فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
	Is the train from Leeds late? U	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
	To keep late nights [hours]	شب زنده داری کردن
	Dont be late for work. U	دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
	Luchily for me the train was late. U	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
	Depending on how late we arrive ... U	بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
	Do you get up early [late] in the morning ? U	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
	Micro Channel Architecture U	- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
	Micro Channel Architecture U	تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
	Early Christian architecture U	سبک معماری دوران مسیحیت
	systems application architecture U	معماری کاربردی سیستم ها
	earth-work architecture U	معماری خشتی
	systems network architecture U	روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
	late payment damages U	خسارت تاخیر تادیه
	systems network architecture U	معماری شبکه سیستم ها
	anglo-saxon architecture U	[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
	onion skin architecture U	طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
	Industry Standard Architecture U	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
	extended industry standard architecture U	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
	it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb> U	کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
	I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U	عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم