English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it lies on the east of U در خاور واقع
it lies on the east of U است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
east <adj.> U مشرق
east U خاور مشرق
east U شرق خاورگرایی
east U بسوی خاوررفتن
the near east U خاورنزدیکی
Far East U خاور دور
Far East U شرقاقصی
to the east of U بطرف مشرق
east <adj.> U شرق
Near East U خاور نزدیک [جغرافیا]
east <adj.> U خاور
Near East U خاور نزدیک
east indiams U هندشرقی
north east U شمال خاور
north east U شمال شرق شمال شرقی
north east U در شمال خاور
south east U جنوب شرق
south east U جنوب خاوری جنوب شرقی
south east U سوی جنوب خاور
south east U در جنوب خاور
Middle East U سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
Middle East U خاورمیانه
east end U قسمت شرقی لندن
east elevation U نمای غربی
north-east U شمال شرق
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
south-east U جنوب شرق
south-east U جنوب شرقی سوی جنوب شرق
East reflector deployment U تبدیلستونبهصفمنعکسکنندهشرقی
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
to lie east and west U شرقی غربی
East cardinal mark U علامتترتیبیشرطی
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
lies U قرار گرفتن
lies U سخن نادرست گفتن
lies U دروغ
lies U موقعیت چگونگی
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
lies U واقع شدن
lies U ماندن
lies U کذب
lies U افتادن
lies U خوابیدن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
lies U موقتاماندن
lies U وضع
as far as in me lies U انچه از من بر می اید
one or other of you lies U یکی از شما دو تن دروغ می گوید
it lies before us U پیش روی ما واقع شده است پیش روی ما است
lies U :دروغ گفتن
here lies U در اینجا دفن است
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
here lies U است
here lies U در اینجاخوابیده
south east asia treaty organization U مان در بانکوک است
A pack of lies . U یک مشت دروغ
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
it lies beyond his competence U در صلاحیت او نیست
white lies U دروغ سفید
white lies U دروغ مصلحتآمیز
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
the fault lies with him U تقصیر با اوست
the remedy lies in this U چاره ان اینست
the rest lies with you U باقی ان با خودتان است
the valley lies below U ده در پایین است
this line lies north U این خط شمالی
that city lies in ruins U ان شهر خراب
that city lies in ruins U است
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies U تا آنجا که تیغم ببرد
love lies bleeding U گل تاج خروس
love lies bleeding U گل همیشه بهار
this line lies north U جنوبی است
love lies bleeding U زلف نوعروسان
The crime lies heavily on his conscience. U جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
Dont spin such yarns . Dont tell lies. U دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
It's her fault. [She is to blame for it.] [The blame lies with her.] U تقصیر [سر] او [زن] است.
north north east U میان شمال و شمال خاور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com