English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skills U سودمی بخشد
skills U فرق میکند
social skills U مهارتهایاجتماعی
manual skills U مهارتهای دستی
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
gross motor skills U مهارتهای حرکتی درشت
tests U امتحان
tests U ازمودن کردن
tests U محک زدن
tests U محک
tests U امتحان کردن
tests U ازمایش
tests U ازمون
tests U ازمایش کردن امتحان
tests U اختیار
tests U تست
tests U تست کردن ازمایش
tests U معاینه کردن
tests U ازمایش کردن
tests U امتحان محک
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests U آزمون ها
tests U آزمایش ها
tests U امتحان ها
tests U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tests U تست ها
tests U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tests U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tests U معیار
aptitude tests U ازمون استعداد
field-tests U ازمون پایکار
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
benchmark tests U ازمایشات محک
creativity tests U ازمونهای افرینندگی
employment tests U ازمونهای استخدامی
aptitude tests U ازمون شایستگی
individual tests U ازمونهای انفرادی
infant tests U ازمونهای نوباوگان
acceptance tests آزمایشهای تحویل
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
litmus tests U آزمون تورنسل
sampling tests U ازمایشهای نمونهای
screening tests U ازمونهای سرند کردن
situational tests U ازمونهای موقعیتی
speed tests U ازمونهای سرعت
statistical tests U ازمونهای اماری
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
timed tests U ازمونهای زمان دار
will temprament tests U ازمونهای اراده- خلق وخوی
trade tests U ازمونهای شغلی
type tests U ازمایشهای نوعی
routine tests U ازمایشهای تک به تک
parallel tests U ازمونهای همتا
means tests U سنجش استطاعت مالی
pictorial tests U ازمونهای تصویری
litmus tests U آزمون نهادنما
placement tests U ازمونهای تعیین شغل
prognostic tests U ازمونهای پیش اگهی
projective tests U ازمونهای فرافکن
prototype tests U ازمایشهای مرغوبیت
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
litmus tests U آزمون نمایانگر
criterion refernced tests U ازمونهای ملاکی
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
california achievement tests آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
norm referenced tests U ازمونهای هنجاری
goldstein scheerer tests U ازمونهای گلدشتاین- شیرر
terman merrill tests U ازمونهای ترمن- مریل
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
random parallel tests U ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic U Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic course U دوره مقدماتی
basic U بیسیک
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic U مقدماتی اساسی
basic U بنیانی
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U مین دستیابی
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic U به یک وسیله راه دور
basic U اساسی مقدماتی
basic U اولیه
basic U کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic U بنیادی
basic U تهی بنیانی
basic U اصلی
basic U اساسی
basic U ابتدایی
basic U قلیایی
basic U پایهای
basic U بازی
basic variable U متغیر اساسی
basic capacity U گنجایش مبنا
basic variable U متغیر اصلی
basic training U اموزش مقدماتی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic speed U سرعت اولیه
basic allowance U شارژ انبار
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic branch U رسته اولیه
basic price U قیمت مبنا
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic brick U اجر قلیائی
basic verses U ایات محکمات
basic price U قیمت پایه
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
advanced basic U بیسیک پیشرفته
basic research U علم پایه
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement U توافق اولیه
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
basic dye U رنگ قلیایی
basic weaves U رگباسلیق
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
true basic U تروبیسیک
tiny basic U یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
quick basic U کوئیک بیسیک
microsoft basic U مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic research U علم بنیادی
basic training U تعلیمات ابتدایی
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
basic intent U نیت عام
basic circuit U مدار ساده
basic language U زبان بیسیک
basic linkage U پیوند اساسی
basic load U بار مبنا
basic of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay U حقوق اصلی
basic capacity U گنجایش پایه
basic point U نقطه مبداء
basic ration U جیره اصلی
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic gearing U چرخ دندههای اصلی
basic gearing U گیربکس
basic data U عناصر تیر اولیه
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
basic data U اطلاعات اولیه
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date U تاریخ ترفیع
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic deficit U کسری کلی
basic deficit U کسری اساسی
basic crops U جو
basic dye U رنگینه بازی
basic crops U ذرت
basic fortran U استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
basic size U اندازه اصلی
basic slag U سرباره قلیایی
basic shaft U محور اصلی
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic standard U استاندارد اولیه
basic sciences U علوم پایه
basic size U اندازه اولیه
basic surplus U مازاد اساسی
basic conflict U تعارض بنیادی
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic shaft U محور واحد
basic pay U اصل حقوق
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic salt U نمک بازی
basic requisition number U درخواست ابتدایی
basic building materials U مواداولیهساختمان
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
basic source of food U منابعاولیهغذا
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
basic end item U اقلام اولیه اماد
basic standard cost U قیمت پایه
basic standard cost U قیمت استاندارد
basic operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com