Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
international relations
U
رابطهسیاسیبینکشورها
economic relations
U
روابط اقتصادی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
relations
U
اقربا
relations
U
روابط
relations
U
مناسبات
ideological relations
U
روابط ایده ئولوژیک
commercial relations
U
مناسبات تجاری
diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیک
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
community relations
U
قسمت روابط عمومی
community relations
U
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
certain relations of the offender
U
blood of payment responsiblefor are offenceswho innon-internatinal money عاقله
interstate relations
U
روابط بین الدول
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
marital relations
U
روابط زناشویی
maternal relations
U
خویشان مادری
matrimonial relations
U
علقه زوجیت
relations of production
U
رابطه تولید
sexual relations
U
جماع
sexual relations
U
مقاربت جنسی
sexual relations
U
روابط جنسی
social relations
U
روابط اجتماعی
space relations
U
روابط فضایی
labor relations
U
روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
race relations
U
روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
break of relations
U
قطع روابط کردن
public relations
U
روابط عمومی
good relations
U
مناسبات حسنه
ideological relations
U
روابط ارمانی
good relations
U
روابط حسنه
industrial relations
U
روابط کارگر وکارفرما
industrial relations
U
روابط صنعتی
financial relations
U
روابط مالی
to break off diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیکی را قطع کردن
[سیاست]
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
to discontinue relations
[with somone]
U
رابطه قطع کردن
[با کسی]
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط دیپلماتیک
means end relations
U
روابط وسیله- هدف
good neigbourly relations
U
روابط حسن همجواری
civil military relations
U
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
severance of diaplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
breach of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
relations between load, shear and moment
U
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
minnesota spacial relations test
U
ازمون روابط فضایی مینه سوتا
international
U
بین المللی
international
U
وابسته به روابط بین المللی
international
U
بازیگر بین المللی
international
U
بین الملل انترناسیونال
international
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
international union
U
اتحادیه بین المللی
international practice
U
عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international acts
U
مستندات بین المللی
international trade
U
تجارت بین الملل
international trade
U
تجارت بین المللی
international practice
U
طریقه معمول به بین المللی
international acts
U
اسناد بین المللی
international reserves
U
ذخائر بین المللی
international treaties
U
عهود بین المللی
international reserves
U
اندوختههای بین المللی
international law
U
حقوق بین الملل
international union
U
اتحادیههای بین المللی
international units
U
واحدهای جهانی برق
international practice
U
رویه بین المللی
international migration
U
مهاجرت بین المللی
international exchange
U
مرکز تلفن بین المللی
international etiquette
U
نزاکت بین المللی
international economics
U
اقتصاد بین الملل
international dualism
U
دوگانگی بین المللی
international custom
U
عرف بین المللی
international court
U
دادگاه بین المللی
international council
U
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international council
U
education in forcomputers
international coulomb
U
کولن جهانی
international call
U
مکالمه بین المللی
international call
U
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international comity
U
نزاکت بین المللی
international federation
U
processing forinformation
international federation
U
فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international equilibrium
U
تعادل بین المللی
international meeting
U
مجمع بین المللی
international master
U
استاد بین المللی شطرنج
international loans
U
استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
international liquidity
U
نقدینگی بین المللی
international classification of
U
Diseases
international line
U
خط خارجی
international line
U
خط بین المللی
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
international finance
U
مالیه بین الملل
international classification of
U
طبقه بندی بین المللی بیماریها
commodore international, ltd.
U
شرکت بین المللی کمودور
international match
U
مسابقه بین المللی
[ورزش]
short international
U
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
by international standards
U
در معیارهای بین المللی
borland international
U
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
International Modern
U
[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
International politics.
U
سیاست بین الملل
system international
U
سیستم بین المللی
International System of Units
U
سامانه متریک
International System of Units
U
دستگاه بین المللی یکاها
international file format
U
استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international gold standard
U
پایه طلای بین المللی
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international road haulage
U
حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
international division of labor
U
تقسیم کار بین المللی
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
balance of international payment
U
موازنه پرداختهای بین المللی
balance of international payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
international balance of payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
bank for international settlements
U
بانک پرداختهای بین المللی
international business machine
U
IB
international bill of the right of man
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
convention international de merchandies
U
عهدنامه بین المللی جهت حمل کالا با قطار
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
international criminal law
U
حقوق جزای بین الملل
international date line
U
خط تقسیم نیروهای بین المللی
international date line
U
خط موافقتنامه بین المللی
international date line
U
خط بین المللی تغییر تاریخ
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
international business machine
U
corporation
law of international institutions
U
حقوق سازمانهای بین المللی
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی
international standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد بین المللی
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
international switching center
U
مرکز سوئیچینگ بین المللی
international system of units
U
سیستم مترک
international system of units
U
دستگاه بین المللی احاد
international table calorie
U
کالری
international telephone circuit
U
خط تلفنی بین المللی
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
subjects of international law
U
اشخاص حقوق بین الملل
international peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
international organisation for standard
U
موسسه بین المللی استاندارد
international law of the sea
U
حقوق بین الملل دریاها
international road transport
U
ترابری بین المللی جاده ای
[as]
compared to international standards
U
در معیارهای بین المللی
international singles court
U
زمینبازیانفرادیبینالمللی
international monetary reserves
U
ذخائر پولی بین المللی
systeme international d'units
U
دستگاه بین المللی واحدها
international morse code
U
مورس اروپایی
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
international morse code
U
مورس جهانی
economic
U
اقتصادی
economic
U
نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
economic
U
باصرفه
economic value
U
ارزش اقتصادی
economic
U
علم اقتصاد اقتصادیات
international air transport association
U
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
international atomic energy agency
U
اژانس بین المللی انرژی اتمی
International Space Station
[ISS]
U
ایستگاه فضایی بین المللی
leiter international performance test
U
ازمون عملی بین المللی لایتر
permanent court of international arbitra
U
دیوان دایمی داوری بین المللی
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
international commercial terms (incoterm
U
اینکوترمز
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
international commercial terms (incoterm
U
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
major international road signs
U
عمدهترینعلائمجهانیجاده
economic mobilization
U
بسیج منابع اقتصادی باصرفه
economic history
U
تاریخ اقتصادی
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
economic incentives
U
انگیزههای اقتصادی
economic income
U
درامد اقتصادی
economic independence
U
استقلال اقتصادی
economic index
U
شاخص اقتصادی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
economic growth
U
رشد اقتصادی
economic good
U
کالای اقتصادی
economic goals
U
اهداف اقتصادی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
economic friction
U
اصطکاک اقتصادی
economic friction
U
موانع اقتصادی
socio economic
U
اجتماعی
socio economic
U
اقتصادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
economic indicator
U
علائم اقتصادی
economic infrastructure
U
زیربنای اقتصادی
economic method
U
روش اقتصادی
economic maturity
U
کمال اقتصادی
economic maturity
U
بلوغ اقتصادی
economic man
U
بشراقتصادی
economic man
U
انسان اقتصادی
economic lift
U
عمرقانونی
economic lift
U
عمر قانونی وسیله
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
economic life
U
عمر اقتصادی
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic law
U
قانون اقتصادی
economic justification
U
توجیه اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com